خُرَِم‌آباد

 

خُرَِم‌آباد 

  • استان لرستان،  
  • یکی از استان‌های غربی ایران است. این استان ۲۸٫۲۹۴ کیلومتر مربع مساحت دارد و جمعیت آن در سرشماری سال ۱۳۸۵ بالغ بر ۱٫۷۱۶٫۵۲۷ نفر گزارش شده‌است. این استان سیزدهمین استان ایران از نظر جمعیت می‌باشد و یکی از استان‌های پرجمعیت ایران به شمار می‌رود.خرم‌آباد مرکز استان و بروجرد دومین شهر بزرگ آن است. طبق آمار سال ۱۳۸۵، خرم‌آباد بیست و دومین شهر بزرگ ایران و بروجرد بیست و هشتمین شهر بزرگ کشور است. لرستان سرزمینی کوهستانی است و غیر از چند دشت محدود، سراسر آن را کوههای زاگرس پوشانده‌است. اشترانکوه با ۴۰۵۰ متر ارتفاع بلندترین نقطه استان و پست ترین نقطه آن در جنوبی ترین ناحیه استان واقع شده و حدود ۵۰۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد. بر اساس یافته‌های باستان شناسی این منطقه یکی ازنخستین سکونتگاه‌های قدیمی بشر است و مفرغ لرستان از شهرت باستان شناسی زیادی برخوردار است.

    خُرَِم‌آباد مرکز شهرستان خرم‌آباد را در گویش لری خُورمُووه (Xormuve) تلفظ می‌کنند. جمعیت خرم‌آباد طبق سرشماری سال ۱۳۸۵  مرکز آمار ایران برابر با ۳۲۸٬۵۴۴ نفر و جمعیت شهرستان خرم‌آباد برابر با ۵۲۱،۹۶۴ نفر می‌باشد   شهر در ارتفاع ۱۱۴۷/۸ متری از سطح دریا و در میان دره‌های زاگرس قرار دارد. فاصله خرم آباد تا تهران ۴۹۰ کیلومتر و تا اهواز ۳۹۰ کیلومتر است. خرم آباد بر سر شاهراه تهران-خوزستان قرار گرفته و دارای اهمیت ارتباطی و راهبردی است.

    خرم آباد

     در فاصله 480 کیلومتری جنوب غرب تهران ، در دره ای خوش آب و هوا با درختان انبوه و جویبارهای پر آب ، در میان کوههای بلند واقع شده و به لحاظ طبیعت خاص خود درای مناظر دیدنی و تفرجگاههای طبیعی فراوانی است . از لحاظ قدمت و سابقه تاریخی ، این شهر با تاریخ چند هزار ساله ای که دارد ، یکی از شهرهای قدیمی ایران به شمار می آید که در طی تاریخ ، دستخوش تغیرات زیادی شده است . خرم آباد ، شهری فرهنگی ، تجاری ، خدماتی و توریستی است .

    اين شهر تاريخ چند هزار ساله دارد و يكي از شهرهاي قديمي ايران است كه از آغاز پيدايش خود تا كنون، تمدن‌هاي مختلف و متعددي، از جمله كاسي‌ها ، بابلي‌ها ، ايلامي‌ها ، ساسانيان، سلجوقيان و خوارزمشاهيان و . . . را تجربه كرده است. در پيرامون اين شهر آثار متعددي از ادوار فوق باقي مانده است. خرم‌آباد در ميان دره‌اي قيفي شكل و پرآب جاي گرفته است و قلعه‌هاي تاريخي و قديمي آن، محلي امن و سنگري محكم براي حاكمان زمان در برابر مهاجمان و شورشيان بوده است. خرم‌آباد شهري است تجارتي، خدماتي و نظامي كه به عنوان مركز استان لرستان، در كنار توسعه ناموزون، موجبات جذب مهاجران شهري و روستايي را فراهم آورده است. شكل و تركيب شهر خرم‌آباد بيش‌تر تابع عوامل جغرافيايي آن است، به طوري كه فشار جمعيت، خانه‌هاي شهري را تا كمركش كوه پيش برده است. خرم آباد داراي معبر و مسيرهاي قديمي و طبيعي است.

    درياچه و سراب كيو – پارك كيو خرم‌آباد
    سراي چنگالي – خرم‌آباد
    آبشار تاف ( نوژيان ) – 30 كيلومتري جنوب شرقي خرم‌آباد
    آبشار افرينه – بين خرم‌آباد و ملاوي
    آبشار وراك – پاپي
    تفرجگاه محمل كوه – تنگه شبيخون
    تفرجگاه نوژيان – جنوب شرقي خرم‌آباد
    تفرجگاه گوشه – جنوب خرم‌آباد
    چشمه آب‌گرداب دارايي – خرم‌آباد
    چشمه آب اراز – خرم‌آباد
    دره خرم‌آباد – خرم‌آباد
    دره دخمه بابا عباس – جنوب‌غربي شهر خرم‌آباد
    دره حوض موسي – دو كيلومتري شرق شهر خرم‌آباد
    دره پيرجيد – شمال غربي خرم‌آباد
    دره محمل كوه – تنگه شبيخون
    دره شهنشاه – جنوب خرم‌آباد
    غار قمري – غرب شهر خرم‌آباد
    غار پاسنگر – شمال خرم‌آباد
    غار يافته – 25 كيلومتري جنوب شهر خرم‌آباد
    غار كنجي – چهار كيلومتري جنوب شهر خرم‌آباد
    غار ارجنه – دشت جنوبي دره خرم‌آباد
    غار طاق ارسلان – روستاي كي حاتمي
    غار قاژه – بخش چنگي
    غار دوشه – روستاي كرشوراب
    قلعه فلك الافلاك – شهر خرم‌آباد
    قلعه ركي – شرق دهستان تشكن
    قلعه زاغه يا زاخه – روستاي چغابل
    قلعه منگره – روستاي گرداب خرم‌آباد
    قلعه سرقلا – روستاي امير سيف
    قلعه بهرام – جنوب روستاي جلگه خلج
    قلعه شهنشاه – جاده خرم‌آباد ، خوزستان ، روستاي گوشه
    قلعه نصير – دامنه كوه مين‌او و كوچيل
    قلعه گريت – جنوب غربي گريت
    قلعه قلاجق – بالاي قله سياه كمر
    پل شاپوري- دو كيلومتري خرم‌آباد
    پل خرم‌آباد – خرم‌آباد
    پل خرم‌آبادي – خرم‌آباد
    سنگ نوشته قرن ششم – خرم‌آباد .
    سنگ نوشته دوره صفوي – خرم‌آباد
    نقاشي‌هاي دوشه – غار دوشه
    سنگ نوشته سراب چنگايي – خرم‌آباد
    تپه كرگونه – شمال دهستان تشكن
    تپه تنوربان – جنوب تپه كرگونه
    تپه سراب ناوه‌كش – بخش چنگي
    تپه‌هاي بابا‌خاني و تخته چراغ – بخش چنگي
    تپه كله جو – جاده خرم‌آباد ، الشتر
    تپه خانجان خاني – ده پير خرم‌آباد
    گورستان رازان – رازان بخش زاغه
    گورستان كرگو – روستاي كرگو، دهستان تشكن
    گورستان هر‌باغ – شرق روستاي يارآباد
    بازار ميرزا سيدرضا – شهر خرم‌آباد
    گرداب سنگي – غرب خرم‌آباد
    معبد مهري – جنوب غربي خرم‌آباد
    منار قديمي – خرم‌آباد
    مسجد جامع – خرم‌آباد
    مقبره فلك‌الدين – خرم‌آباد
    مقبره زاهدشير – شمال شرقي خرم‌آباد
    مقبره شاه‌زاده عبدالله – جنوب غربي خرم‌آباد
    مقبره باباطاهر – خرم‌آباد
    مقبره دو برادران – غرب خرم‌آباد
    مقبره زيدبن‌علي – خرم‌آباد
    مقبره جلاله – خرم‌آباد
    مقبره مير سيد علي – خرم‌آباد
    مقبره پير شمس‌الدين – دهستان تشكن
    بقعه جابر – روستاي بابازيد
    مقبره تاج‌الدين – روستاي گرداب
    بقعه امير سيف – روستاي اميرسيف
    بقعه شهنشاه – جنوب خرم‌آباد
    بقعه شاه چراغ – روستاي مازو
    گنبد جمال اكبر- روستاي دره نصب

     

  • جغرافیا لرستان

     

     

    جغرافیا

    استان لرستان از شمال با استان‌های همدان و مرکزی، ازشرق با استان اصفهان، ازجنوب با استان خوزستان و از غرب با استان‌های کرمانشاه و ایلام همسایه‌است. همچنین این استان از طریق باریکه‌ای در سمت جنوب شرقی دارای مرز بسیار کمی با استان چهارمحال و بختیاری نیز می‌باشد.

     آب و هوا

    استان لرستان به لحاظ اقلیم و هواشناسی یک استان چهار فصل است و دارای آب وهوای متنوعی است، این تنوع از شمال به جنوب و از شرق به غرب کاملا محسوس است.زمستان هنگامی که در شمال لرستان برف و کولاک ادامه دارد قسمتهای جنوبی آن دارای هوایی مطبوع و بارانی است. اختلاف ثبت شده در شهرهای استان لرستان بین حداکثر و حداقل مطلق دما بیش از ۸۰ درجه سانتیگراد است. حداکثر دمای ثبت شده ۴۷/۴ وحداقل دمای مطلق ثبت شده ۳۵- است. میزان بارش سالانه در استان لرستان به طور متوسط بین ۴۰۰ تا ۴۵۰ میلی متر در نوسان است.

    بطور کلی در استان لرستان سه ناحیه مشخص آب و هوایی دیده میشود: سرد کوهستانی

    این ناحیه زمستانهای پر برف و بسیار سرد و تابستانهای معتدل دارد. این ناحیه در قسمتهای شمال، شمال غربی و شرق لرستان قرار دارد. تعداد روزهای یخبندان در برخی از نقاط این ناحیه به بیش از ۷۰ روز می‌رسد. در این ناحیه با ریزش اولین برف زمستان طولانی شروع می‌شود و فصل بهار و پاییز در این ناحیه کوتاه است. مناطق بروجرد، دورود، ازنا، الیگودرز، نورآباد، و الشتر که بیش از ۱۴۰۰ متر ارتفاع دارند دارای این آب وهوا هستند.

     متعدل مرکزی

    این ناحیه حد واسط ناحیه کوهستانی شمال، شمال شرق و ناحیه پست جنوبی استان است. به علت ارتفاع کمتر، ریزش‌های جوی زمستانی و بهارهٔ آن به صورت باران بوده و بندرت یخبندان روی می‌دهد. بهار در این ناحیه از اوایل اسفند شروع شده و در اردیبهشت ماه به علت افزایش گرما، تابستان زودتر شروع می‌شود. خرم آباد و اطراف آن دارای این نوع آب و هوا می‌باشد.

     پدیده‌های آب و هوایی

    لرستان به دلیل مجاورت با خوزستان هرساله دچار مشکل گرد و غبار شدید می‌شود و آلودگی هوای آن گاه به ۱۰ برابر حد استاندارد می‌رسد.علت وجود گرد و غبار در آسمان استان لرستان، بیابان‌زدایی مناطق شرق مدیترانه، صحرای عربستان و ۲۰ درصد آن نیز ناشی از مناطق خشک خوزستان است

    گرم جنوبی

    این ناحیه استان که حداقل ارتفاع را داراست و به علت تاثیر بادهای گرم خوزستان و کم بودن عرض جغرافیایی و نبودن ارتفاعات بلند حداکثر دما را در تابستان دارا می‌باشد. مقدار باران در این ناحیه به حداقل خود می‌رسد. پلدختر و بخش پاپی دارای این نوع آب وهوا است که فصل برداشت محصولات کشاورزی آن چند ماه زودتر از سایر نواحی استان شروع می‌شود.

     خرم آباد شهری است که در محاصره سه پارک جنگلی عظیم و بی نشیر قرار گرفته استمخملکوه ، شوراب ، کلدره ، چشمه گلستان که از زیر قلعه فلک الافلاک می جوشد و بزرگترین چشمه فلات ایران است
    در مورد فلک الافلاک اگر سالم بودن و قدیمی بودن را همراه با هم در نظر بگیریم قطعا اثر باستانی شماره یک ایران استکشف اشیاء مفرغی از منطقه سنگ تراشان خرم آباد نشان داد که خرم آباد مرکز همیشگی منطقه بوده است. زیباترین مفرغهای کشف شده گویای این است که مفرغ لرستان سرچشمه هنر ایران بوده استدر اینده ای نزدیک آزادسازی فلک الافلاک و تونل انتقال آب کاکا رضا به خرم آباد نشان خواهد داد که دولت ایران اگر یک ریال در این شهر سرمایه گذاری کند هزار برابر اثر بخش تر از سرمایه گذاری در دیگر نقاط کشور است
    اگر بپذیریم که از نقاط کویری برای حفر چاه و تجهیزات پمپاژ برای آبیاری پارک حداقل صد میلیون تومان پول نیاز است در شهر خرم آباد با کمک صدمیلیون تومانی دولت و البته در کنار بودجه شهرداری گردشگاه ساحلی شکل گرفت که پارک صخره ای را به پارک کیو پیوند داد و بزرگترین مجموعه پارکی کشور را در معرض دید و قضاوت ایرانیان قرار داددر این شهر که به قول معروف اگر چوب خشک هم در ان بکاری سبز میشود اگر نقش جهان صفت پذیرفته شده اصفهان است ، نقش افلاک می توانست صفت خرم آباد باشد.

     

     

     

     

    لرستان  بهترین مکان گردشگری برای جهان

     

    اگر لرستان از نمایندگان خوبی برخوردار بود 

    لرستان سرزمین رویایی

    لرستان سرزميني رويايي در دل زاگرس و منطقه‌اي باستاني در فرهنگ و تمدن كهن ايران، همه ساله و در فصول مختلف سال پذيراي هزاران گردشگر داخلي و خارجي است.

    مناظر طبيعي و سر سبز، رشته كوههاي سر به فلك كشيده، درياچه‌هاي پرآب، رودهاي خروشان، آبشارها، سرابها و تالابهاي بديع و چشم نواز، آثار باستاني بي‌نظير و محلي براي تلاقي فرهنگ نژادها و اقوام مختلف، اشتياق گردشگران داخلي و خارجي را براي سفر به اين منطقه ديدني در ايران دوچندان مي‌كند.

    استان لرستان با مساحت ‪ ۲۸‬هزار و ‪۶۴‬كيلومتر مربع در جنوب غربي كشور، داراي آب و هواي متنوع است به گونه‌اي كه اختلاف آب و هوا در مناطق شمالي و جنوبي استان بسيار چشمگير و قابل توجه است.

    بخش مرتفع شمالي لرستان داراي زمستاني سرد و پربرف و ناحيه جنوبي آن با بارشهاي اندك، داراي تابستاي گرم و بخش‌هاي مركزي نيز داراي آب و هواي معتدل است كه اين امر امكان اقامت در استان را در فصول مختلف سال براي گردشگران فراهم مي‌كند.

    كارشناسان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري لرستان معتقدند: اگر صنعت گردشگري كه امروزه در جهان به عنوان يك صنعت مولد شناخته مي‌شود در لرستان جدي گرفته شده و گسترش يابد رونق اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي را مردم اين استان به همراه خواهد داشت.

    معاون گردشگري سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري لرستان دراين خصوص مي‌گويد:
    لرستان داراي طبيعت دلپذير، زيبا و سر سبز است كه مي‌تواند جايگاه مناسبي براي جذب گردشگر باشد.

    محمد عزيزي افزود: دامنه‌هاي زاگرس اغلب جنگل بلوط و گونه‌هاي جنگلي ديگر نظير پسته ، بادام ، ارس، زالزالك، زيتون ، نارون، گردو، زبان گنجشك و ميوه‌هاي جنگلي گلابي ، آلبالو و گيلاس است كه برخي از گردشگران صرفا ترجيح مي‌دهند از اين مناطق ديدن كنند.

    وي گفت: درياچه گهر مهم‌ترين و زيباترين درياچه كوهستاني ايران محسوب مي شود كه مشتاقان زيادي را در طول سال به ويژه تابستان به لرستان مي‌كشاند وي ادامه داد: علاوه بر اين، درياچه كيو در خرم آباد ،‪ ۱۰‬تالاب در شهرستان پلدختر در جنوب استان و يك تالاب زيبا در شهرستان بروجرد به عنوان زيستگاه جانوران آبزي و پرندگان مهاجر از ديگر مناظر زيبا و ظرفيت‌هاي گردشگري لرستان است.

    وي اظهار داشت: وضع اكوسيستم طبيعي لرستان باعث تنوع جانوران وحشي، پرندگان و آبزيان شده و در اين راستا، گونه‌هاي از جانوران نظير خرس قهوه اي، سمور ، سنجاب، گراز، كفتار، روباه، كل و بز ، قوچ و ميش، آهو و پلنگ و انواع پرندگان و آبزيان در نقاط مختلف آن زيست مي‌كنند.

    عزيزي، مهمان نوازي، سخت كوشي، صبوري، پايبندي به اعتقادات ديني و اسلامي را از ويژگي‌هاي مردم لرستان دانست، گفت: مراسم ازدواج در ميان مردم لرستان به خصوص عشاير با استفاده از موسيقي محلي داراي اهميت و بسيار ديدني است كه مي‌تواند در توسعه صنعت گردشگري استان نقش موثري داشته باشد يكي از كارشناسان صنايع دستي لرستان نيز گفت: صنايع دستي در اين استان زبانزد عام و خاص است، توليد و عرضه محصولات صناعي استان مي‌تواند رونق اقتصادي را براي مردم منطقه به همراه داشته باشد.

    علي مرزبان افزود: قاليبافي از مهمترين فعاليت‌هاي اقتصادي و توليدات متداول صنايع دستي لرستان است.

    وي اظهارداشت: اين صنعت بيشتر در شهرستانهاي خرم آباد ، اليگودرز و دورود رايج است و گليم بافي ، جاجيم بافي ، ورشوسازي و قلمزني روي ظروف از ديگر صنايع دستي مهم اين منطقه است كه مي‌توان به عنوان سوغات لرستان به گردشگران داخلي و خارجي عرضه كرد.

    مرزبان افزود: علاوه بر اين گيوه بافي، دباغي، انواع صنايع دستي، توليد عسل و لبنيات مي‌تواند ره توشه گردشگران اين استان باشد.

    رييس سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري لرستان مي‌گويد: استان لرستان از لحاظ ميراث فرهنگي، باستاني و تاريخي در ايران و جهان جايگاه مهمي دارد.

    محمد رحم دل افزود: يافته‌هاي پيش از تاريخ لرستان، بيشتر شامل نقاشي ها، كنده كاري غارها، سفالينه‌ها و اشياي مفرغي هستند.

    وي گفت: در اين استان، بيش از ؟؟؟ غار و پناهگاه صخره‌اي وجود دارد كه نيمي از آنان در فهرست آثار ملي كشور به ثبت رسيده اند.

    به گفته وي، از جمله غارهاي مهم مي‌توان به غارهاي منقوش پيش از تاريخ هوميان يك، هوميان دو و مير ملاس كوهدشت و دوشه بخش چگني خرم آباد ،غارهاي مسكوني پيش از تاريخ دره خرم آباد پاسنگر، قمري، كنجي، گرارجنه و يافته( ‪ )Yaafta‬و غارباستاني و شگفت انگيز كلماكره پلدختر اشاره كرد.

    وي افزود: اين سازمان تلاش كرده صنعت توريست در استان را تقويت كند كه لازمه اين كار فراهم شدن امكانات و تجهيزات مناسب براي جذب و اقامت گردشگران در منطقه است.

    رحم دل گفت: با ورود هر گردشگر به اين استان حداقل دو الي سه شغل براي مردم ايجاد مي‌شود.

    وي اظهارداشت: ايجاد شغل در لرستان كه درصد بيكاري آن بالاست، گردش مالي و رونق اقتصادي بالاي را فراهم مي‌كند.

    وي، نبود تخت اقامتي براي گردشگران را يكي ازمشكلات اصلي صنعت گردشگري و جذب توريست داخلي و خارجي در استان عنوان كرد.

    وي اضافه كرد: كمبود تخت و مكانهاي اقامتي و نبود سرويس‌هاي بهداشتي در لرستان، مدت اقامت گردشگران را در اين منطقه كاهش داده و گردشگران داخلي و خارجي ترجيح مي‌دهند تنها يك شب را در اين استان سپري كنند.

    وي گفت: هم اكنون عمليات اجرايي افزايش دو هزار تخت اقامتي در استان لرستان در دست اجراست كه تا پايان سال ‪۲۰۰‬تخت آن به بهره برداري مي‌رسد.

     

    تابوت مفرغي  طلا در لرستان كشف شد

    تابوت مفرغي با چشم بند و دهن بند طلا در لرستان كشف شد

     


    باستان شناسان با كاوش در يك زمين كشاورزي در اطراف شهر خرم آباد استان لرستان يك تابوت مفرغي كه در داخل آن بقاياي اسكلت،یک چشم بند و دهن بند طلا وجود دارد را کشف کردند.


    «جلال عادلی» سرپرست تیم کاوش با «هیجان آور» خواندن این کشف،گفت:«وجود دو قطعه شی طلا و جنس این تابوت که از مفرغ است نشان می دهد که این تابوت باید متعلق به یک فرد از طبقه بالای و خاص جامعه باشد.»

    این تابوت به شکل وان حمام است و چهار دسته دارد.این تابوت 180 سانتیمتر طول ، 87 سانتیمتر عرض و 55 سانتیمتر ارتفاع و بین دو تا پنج میلیمتر ضخامت دارد. چشم بند و دهن بند داخل این تابوت نیز که روی چشم و دهن اسکلت کشف شده جای گرفته از ورقه نازک طلا ساخته شده است.

    عادلی گفت: «از روی سفال هایی که در اطراف این تابوت کشف شده احتمال می دهیم این گنجینه به دوره پارتی تعلق داشته باشد.»

    روی این تابوت کشف شده لایه ای از رسوب وجود دارد.به گفته عادلی احتمال می رود کارشناسان با تمیز کردن این تابوت بتوانند به آثاری از نقش یا خط بر خورد کنند.

    کاوش های باستان شناسی در زمین کشاورزی در اطراف خرم آباد از زمستان سال گذشته و بعد از مراجعه يك کشاورز محلي به اداره میراث فرهنگی و دریافت گزارش از گشت زنی افرادی با فلزیاب در اطراف مزرعه اش شروع شد.

    «سیروس ابراهیمی» رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری لرستان،گفت:«بعد از استقرار تیم کاوش و گمانه زنی های اضطراری در منطقه با همکاری نیروی انتظامی روز 21 بهمن ماه موفق به کشف این تابوت و اشیا و اسکلت داخل آن شديم . »

    او گفت:«بعد از بازدید استاندار و مقامات استان از این کشفیات و با توجه به مصوبه شورای تامین استان قرار شد که خبر این کشف برای جلوگیری از هرگونه کاوش غیر مجاز و آسیب به این محوطه تا زمان استقرار تیمی ویژه از کارشناسان باستان شناسی داده نشود.»

    هم اکنون تیمی از متخصصان برای حفاری های گسترده در زمین کشاورزی اطراف خرم آباد مستقر شده اند. باستان شناسان احتمال می دهند در این محوطه باستانی به آثار ارزشمند دیگری هم بر خورد کنند.

    تابوت کشف شده که بر اثر فشار خاک با گذشت دوهزار سال چهار تکه شده است به همراه اشیا و بقایای اسکلت برای مطالعات و انجام کارهای مرمتی و پژوهشی به آزمایشگاه قلعه فلک افلاک منتقل شده است.

    بررسی روی این تابوت و چشم بند و دهن بند يافت شده در آن که در محوطه هاي باستاني بي سابقه بوده است می تواند اطلاعات جدیدی درباره نوع اعتقادات مردمان منطقه در گذشته در اختیار کارشناسان قرار دهد.

    یک متخصص انسان شناسی در حال حاظر مشغول مطالعه روی اسکلت به دست آمده از این تابوت است .اين اسكلت با پاي جمع شده در تابوت قرار داشت.

    «فرزاد فوروزانفر» انسان شناس در مورد این بررسی ها، گفت:«با مطالعه روی این جسد می توان جنسیت،علت مرگ،ابعاد بدن و بیماری های احتمالی صاحب اسکلت را مشخص کرد.»

    تنها تابوت مفرغی که پیش از این در کاوش های باستان شناسی و به همراه اشیا طلا به دست آمده است مربوط به گنجینه ارجان می شود.این گنجینه که متعلق به «کتین هوتران» پادشاه عیلامی است در سال 1361 و در هنگام ساخت سد در بهبهان استان خوزستان کشف شد.

    قرار است تابوت مفرغی بعد از مرمت ها و مطالعات اضطراری در هفته میراث فرهنگی (28 تا 4 خرداد ماه) در قلعه فلک افلاک به نمایش گذاشته شود.

     نقل ازمیراث فرهنگی

    کد تلفن شهرها وبخشهای لرستان

     

     

     

    کد تلفن شهرها وبخشهای لرستان

    پیش شماره کد تلفن شهر و شهرستان های استان لرستان

    نام شهر کد شهر
    آشورآباد 0666437
    احمدآباد 0665469

    قلعه فلک الافلاک

    لطفا کد کامل شهرها وروستاها را در ادامه تماشا کنید

     

    ادامه نوشته

    قوم کاسیت از ابتدا تا ورود آریایی‌ها

    قوم کاسیت از ابتدا تا ورود آریایی‌ها

    قوم کاسیت از ابتدا تا ورود آریایی‌ها

    آنچه که در تحقیق حاضر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است، در باره قوم کاسیت (کاسی) می‌باشد. قوم کاسیت به خاطر هنر مفرغ‌سازی‌شان در سراسر دنیا معروف هستند و موزه‌های معتبر دنیا به این اشیای مفرغی کاسیان مزین شده‌اند.

       

    مقدمه

    آنچه که در تحقیق حاضر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است، در باره قوم کاسیت (کاسی) می‌باشد. قوم کاسیت به خاطر هنر مفرغ‌سازی‌شان در سراسر دنیا معروف هستند و موزه‌های معتبر دنیا به این اشیای مفرغی کاسیان مزین شده‌اند.

    این قوم 576 سا ل بر بابل حکومت کردند و این شهر بزرگ و باستانی آن زمان  را به زیر سلطه خویش درآوردند. و کاسیان شکست  نخوردند مگر به  دست دولت ایلام که توانست کاسیان را از بابل بیرون براند. و  این باعث شد که کاسیان به موطن اصلی خود یعنی (( لرستان)) بازگردند .

    کاسیان پس از بازگشت از بابل و بین النهرین بیکار ننشستند و توانستند هنر مفرغ سازی را به اوج خود برسانند به طوری که رومن گیرشمن باستانشناس معروف در مورد آنها چنین می‌گوید که هنر ایران باستان یعنی هنر مفرغ سازی لرستان. او بر این عقیده بود که اوج هنر ایرانیان باستان در هنر برنزهای لرستان می‌باشد البته او سازنده‌گان اشیای مفرغی را کیمریان می‌داند.[1]

    کاسیت‌ها بر حکومت‌های پس از خود نیز تاثیرات به سزایی گذاشتند از جمله اینکه در طرز کوچک نمودن تصاویر، آنان پیشوای هنرمندان جانور نگار عهد هخامنشی بوده اند.[2] 

    به عقیده محمد سهرابی (نویسنده کتاب لرستان و تاریخ قوم کاسیت) لباس شال و ستره‌ایی که امروزه در میان مردمان لرستان رایج است همان لباسی است که کاسیان می‌پوشیده‌اند. [3]به طوری که مینورسکی عقیده دارد که مردم امروز لرستان از نسل قوم کاسیت می‌باشند. آثاری که از کاسیان بر جای مانده اکثرا اشیای مفرغی هستند که به طور وحشیانه‌ایی توسط عوامل داخلی و خارجی به سرقت رفته‌اند و کمتر از طریق علمی و باستان‌شناسی به دست آمده‌اند. البته باستان شناسان معروفی چون آقایان اشمیت و رومن گیرشمن و ... نیز مطالعاتی را در نقاط باستانی لرستان انجام داده اند.

     در انجام این تحقیق سعی بر آن شده که از منابع کمی که در اختیار بوده  نهایت استفاده را برده باشم. هر چند که این تحقیق دارای نقایص زیادی است.

    1- کاسیان قبل از ورود به لرستان

    1-1: واژه کاسی

    الف) مفهوم واژه کاسی: مفهوم این واژه را نمی‌توان امروزه به طور دقیق مشخص کرد. رومن گیریشمن معتقد است که واژه (کاشو) نام خدای بومیان قدیم لرستان بوده است و او در این مورد شکی ندارد.[4]

    به نظر او این واژه ( کاسی تیروس) یک واژه یونانی است و به معنای فلز (قلع) است و آن را از سرزمین کاسیها می آوردند.

    به هر حال ممکن است که اصطلاح کاس- سی یا کاسپی شامل نژادی وسیع بوده است که فراتر از قوم واحد معروف کاسی بوده باشد و این نام روزگاری به طور عام  به همه اقوام مسکون در کوههای زاگرس اطلاق  می شده است که در دوره پیش از ورود آریایی ها به ایران در نواحی مذکور به سر برده اند و از آنان به نام اقوام آسیانی در تاریخ یاد شده است.[5]

    نام کاسیان چنانکه بعد ها توسط استرابون یاد شده به منزله میراثی است از سکنه بسیار قدیم ناحیه زاگرس میانی و غرب و جنوب غربی ایران.

    راولینسون می نویسد که واژه کاسی به شکل کوسایویی بوده و در زمان اسکندر یونانیان به مردم لرستان اطلاق می کردند. به احتمال قرین به یقین کاشو مساوی است با کاش- شو نام خدای قبیله ای قوم مذکور بوده است.

    خدای این قوم کاشن، شاید قوم کاسی نام خود را از آن گرفته باشند. کاشن احتمالا تا اواخر دوره هخامنشیان به سرزمین لرستان کنونی گفته می شده است. واژه لرستان نامی بوده است که در دوره های اسلامی بر این ناحیه نهاده شده است. احتمال می رود که نام کاشو یا کاشن را قوم مذبور در چند هزار سال پیش از میلاد به هنگام مهاجرت از شرق و آسیای میانه با خود به همراه آورده باشند. [6]

    ما با نام قوم کاسپیان در نواحی چیترال هند و کافرستان افغانستان آشنایی داریم. واژه مذکور شکل جمع کلمه کاسی می باشد. دکتر(ژور ژکنتنو) دانشمند و باستانشناس معروف از محلی به نام آریا کاشن در نواحی رود جیحون نام می برد.

    ب) مقایسه واژه کاسی و کاسپی:

    از گفته ها و نوشته های برخی از دانشمندان به روشنی معلوم می گردد که این دو واژه با هم تفاوت چندانی ندارند جزء اینکه واژه کاسی مفرد و کلمه کاسپین جمع ان است. هرتسفلد می نویسد اگر بنا باشد اسمی به سکنه ایران پیش از اریایی ها داده شود هیچ کلمه ای شایسته تر از واژه کاسپین نیست. ریشه این کلمه را می توانیم در بسیاری از نقاط ایران بیابیم و روشن تر از همه بحر کاسپین(خزر) است. بنا بر رای هنری فیلد ریشه کاسی ها همان کاسپین است. بارتلد واژه های کاسیان و کاسپیان را یکی می داند و به نظر ایشان حرف پ در واژه کاسپی نشانه جمع است و در این مورد به واژه های لولوپوم و ماتاپه(مادها) و آراپوم(آریا ها) اشاره می کند که حرف پ در آنها نشانه جمع است. [7]

    دیاکونوف به نقل از و. ا.ی علی اف می نویسد: اصطلاح(آر ی بی) یا (آر ی پی) که یک بار در متن آشوری در مورد بخشی از مردم ماد شرقی(مادهای دور دست) به کار رفته است، از ریشه(آری) آریا+ پسوند عیلامی پ تشکیل شده و به معنای آریا ها(جمع) می باشد. بنا بر این شواهد معلوم می گردد که حرف پ در واژه کاسپی نشانه جمع بوده و از زبان عیلامی به زبان کاسی رسیده است. برخی از دانشمندان کاسیان و عیلامیان را خویشاوند یکدیگر دانسته اند. اگر این موضوع را بپذیریم می توان تصور کرد که زبان عیلامی با زبان کاسی قرابت داشته است. [8]

    برخی از پژوهشگران از یک زبان واحد به نام عیلامی- کاسپی سخن رانده اند. این زبان گویش متداول اقوام باستانی قبایل ساکن در سرزمین ایران به ویژه کوههای زاگرس بوده است و بعدا مادها و پارس ها در داخل اقوام مذکور جای گرفته اند و زبان آریایی جای زبان عیلامی- کا سپی را گرفته است.

    ج) صورتهای مختلف واژه کاسی:

    واژه کاسی در اسناد و منابع تاریخی به اشکال گوناگون نوشته شده است در متون و زبان اشوری به صورت کاشو یا کاشی نوشته شده است . از قوم کاسی به نامهای هسی ، اوکسی، اوکسیان و هوزی یا خوزی یاد شده است .اشکال دیگر این واژه عبارتند از کوسی ، کوس-سی ، کاش-شو، کوشین، کوسان، کاسو، کاسیت، کشو، کاسیوس، کوسای، کیس-سی، کاسکان، کوسه، کاسپی،اکسیان، اکس-سی-و غیره.[9]

    نام قدیمی شهر کنونی همدان پیش از ورود مادها در دوره اقوام کاسی اکسیان  بوده است.[10]

    پرسی سایکس می نو یسد که واژه امروزی هوز یا خوز از کلمه هسی یا اوکسی یعنی نام قوم کاسی گرفته شده است .او کاسی ها را یکی از قبایل قدیمی سرزمین خوزستان امروز و یا ایلام باستان می داند .[11]

    استرابون جغرافیادان یونانی از کاسیان به نام کوسایوئی یاد کرده است . احتمال می رود واژه های که امروز بنام های ، کوشک ، کوشکی ، کوسه ، کاسیو که بر اماکن جغرافیایی یا طوایف در لرستان اطلاق می شود بازمانده و یادگار اقوام معروف کاسیان باشد. مرحوم شیخ محمد مردوخ معتقد است که واژه های امروزی کاک، کاکا، کاکاوند، کاکه و مانند اینها مأخوذ از واژه کاسی هستند.[12]

    برخی معتقدند که نام رود کشکان که از رودههای مرکزی لرستان است از نام کاسکان یا کاسیان یا کشو گرفته شده است . امروزه نام کاسپین یعنی نام قدیمی دریای خزر و شهر قزوین شکل دیگری از واژه کاسی است . احتمال می رود که نام شهر کنونی کاشان ماخوذ از همین واژه باشد  بنا به روایات تاریخی در اواسط هزاره سوم در شمال خوزستان امروز یا جنوب لرستان محلی به نام کاشن وجود داشته است . شاید این مکان بعدها تبدیل به شهر اللور باستانی در دوره های اسلامی شده باشد .

    یونانیان به فلز قلع (کاسی تیروس) می گفتند یعنی همان فلزی که از ناحیه ی کاسیان بدست  آمده است[13] .

    1-2منشا قومی و جغرافیایی کاسیان:

    الف)کاسیان و دین زرتشت:

     از بررسی و مطالعه برخی از مفرغهای ساخت دست کاسیتها معلوم میگردد که آئین مهرپرستی و عناصری از دین زرتشت در میان سازندگان این مصنوعات رواج داشته است و این موضوع به خوبی در هنر مفرغ کاری ان انعکاس یافته است.

    می دانیم که ایزد سروش از ایزدان اصیل زردشتی به شمار می رود و در گاثه ها که از قدیمی ترین متون اوستا می باشد بارها از ان یاد شده است. لقب همیشگی ایزد سروش اشیه می باشد که به معنای اشی است و این الهه مادر که به صورت خواهر ایزد سروش در آمده است یکی از کهن ترین ایزدان آریایی است. اشی ایزد باروری و بارداری و فرشته آبادانی و نیز نگهبان جوانان و دوشیزه گان آماده زناشویی بوده است. به هنگام جنگ ایزدان سروش، رشنو و مهر یا میترا و اشی با هم هستند. بنا بر نوشته های گیریشمن در میان برنز های لرستان دو تصویر وجود دارد که وی آنها را تصاویر خدای سروش و الهه اشی مکتوب در کتاب اوستا و دین زردشت می داند. این امر نشان می دهد که ایین میترائیسم یا مهر پرستی و عقاید اولیه دین زردشت پیش از ظهور این پیامبر در میان سازندگان مفرغهای لرستان وجود داشته است. گیریشمن در این باره می گوید" به نظر می رسد این بت(ایزد سروش) که مظهر خدای عدالت است چند سر دارد و قسمتهای مختلف بدن او از حیوانات مختلف تشکیل شده و به شکل های گوناگون ظاهر می شود. داشتن چند سر که هر کدام دو صورت، یکی در مقابل و دیگری در عقب باعث گردیده است که تعداد زیادی چشم و گوشهای قوی به آن داده شود و این نشانه قدرت بی پایان این خداست و ما را به یاد مهر و میترا می اندازد که در کتاب اوستا به آن اشاره شده است...، بنا بر این رب النوع سروش چیزی شبیه میترا را به یاد می آورد. این برنز ها قدیمی ترین تصاویر دینی ایرانیان را می رساند که متعلق به زمانهایی است که یشتها کهن ترین قسمت های کتاب اوستا شفاهآ به وجود آمده است".[14]

    (رنه دوساد) اولین کسی بود که تصویر جشن هوما و دسته های مذهبی شبیه مهر پرستان را بر روی سنجاق ها و کمربندهای مفرغی لرستان تشخیص داد.

    برخی شواهد از جمله اسامی مقدسات آنها، نشان می دهد که کاسی ها خورشید و خدایان ریگودا را مثل سوریاش و ماروتاش را پرستش می کردند. این خدایان که خود متعلق به اوایل مذهب ودیک((VEDIK بوده اند، بعدا مذهب زردشتی به آن جنبه روحانیت داده است.[15]

    ب) کاسیان و اقوام هند و اروپایی

    اکثر قریب به اتفاق دانشمندان ایرانی و غیر ایرانی کاسیان را شاخه ای از مردمان هند و اروپایی و هند و ایرانی دانسته اند که در چند هزار سال ق.م در یکی از نواحی آسیای میانه به سوی غرب مهاجرت نموده اند. از جمله دلایل آنان شباهت نام خدایان کاسیت با اقوام هندو اروپایی و آریایی نژاد است. این مشابهت ها و مشترکات زبانی و دینی احتمال می رود که مربوط به دوران هایی باشد که مردمان مزبور در مجاورت هم و در مکان واحدی به سر برده اند.  اینک میان نام برخی از ایزدان کاسی با خدایان اقوام هندو اروپایی مقایسه ای به عمل می آوریم:

    1-       از مهمترین خدایان قوم کاسی سوریاش یا خدای خورشید بوده است، دانشمندان این واژه را یک واژه هندو اروپایی دانسته اند و از همین روی حدس می زنند که کاسیت ها متعلق به نژاد هند و اروپایی بوده اند.

    2-                سومالیای کاسی که به معنای خدای قلل کوهستان بوده است با سیمالیا زبان سانسکریت قابل مقایسه است.

    3-      خدای آفتاب کاسیان یعنی ماروتاش با ماروت هندی یکی دانسته اند.

    4-      بوریاش خدای رعد و باران در آیین کاسیان را با بوریای هندی یکی دانسته اند.

    5-      سوریاش کاسی را همان هلیوس یونانی می دانند.

    6-      شیمالیا ایزد قلل کوهستان کاسی که نام دیگر آن شیبارو است را با هیمالیای زبان سانسکریت می توان مقایسه نمود.

    7-   واژه با گاس یا بوگاش که نام یکی از ایزدان قوم کاسی بوده است را همان باگای پارسی باستان و بوگای اسلاو قدیم می دانند. باگاس در گویش و زبان فارسی امروز همان کلمه بگ و یا بغ می باشد. باید توجه داشت که نام یکی از پادشاهان سلسله کاسی آندا بوگاش بوده است که جزء دوم آن همان بوگاس یا بوگاش است.[16]

    گیریشمن تصاویری را که بر روی لوحه مربوط به ترکش دادن(قرن7-8 پ. م) یکی ازآثار مفرغی لرستان که درموزه مترو پلیتن نیویورک قرار دارد مربوط به خدایان هندی می داند. این شواهد تاریخی ثابت می کند که اولا: قوم کاسی از بومیان اولیه لرستان نبوده، بلکه از مهاجران شرقی فلات ایران بوده که در حدود 4000 سال پیش به ایران آمده اند. ثانیا: آنان منصوب به قبایل هند و اروپایی و هند و ایرانی بوده و در آغاز از آیین و فرهنگ مشترکی پیروی کرده اند.

    ج) کاسیان و سرزمین چین:

    دانشمندان نمونه های زیادی از مفرغ های لرستان را در سر زمین چین یافته اند، این اشیائ فلزی عینا همانند اشیائی هستند که از قبور لرستان به دست امده اند. این موضوع سبب این فرضیه شده است که سازندگان این مصنوعات فلزی با چین باستان رابطه داشته اند و یا اینکه آنان از شمال آمده اند و یا روزگاری در مرز و همسایگی کشور مزبور به سر برده اند و بعد ها از ان نواحی به سوی غرب مهاجرت نموده و پس از عبور از منطقه ما وراء النهر و گذر از جنوب سیبری وارد فلات ایران شده اند.

    بنا به گفته گیریشمن هنر لرستان بر مفرغ سازی چین باستان دوران هان تاثیر داشته است. نقش حیوانات متقابل به پا خواسته که در هنر نشانه سازی به کار می رود، موضوع مورد توجه هنر آسیای غربی است و در هنر لرستان نیز بسیار ارجمند است. این هنر در آخر هزاره اول قبل از میلاد در هنر هان در چین شناخته شده بوده است.

    حتی لگام هایی که به شکل حیواناتی که صنعتگران لرستان آنها را می ساختند، در زمانی که چینی ها با بیابانگردان در جنگ بودند از این چنین اشیائی نیز در میان آثار انان به چشم می خورد. نزدیک به هزار سال و کیلومترها بیش از این مقدار حیوانات روی یک سنجاق لر ستانی را از بز کوهی چینی که یک سنجاق حلقه ای را می آراید، جدا می سازد... به این ترتیب مشاهده می شود که گیریشمن رد پای مفرغ های لرستان را از این سرزمین تا کشور چین گام به گام و منزل به منزل دنبال می کند و به روشنی می گوید که این هنر از استپ ها یعنی از همان مکانی آمده اند که مادها و پارس های ایرانی نژاد و آریایی ها زندگی می کردند آمده است.[17] او می نویسد: هنر لرستان در سیبریه جنوبی پرورش یافت و در مغولستان درخشید، در مجموعه پتر کبیر تزار روسیه و در زمره لوحه های زرین او جای گرفت و الهام بخش هنر چین باستان در دوره امپراطوری هان شد.

    سوال مهم اینجاست که این اشیای مفرغی لرستان چگونه وارد سرزمین چین شده اند؟

    جواب این سوال دو حالت دارد: یکی آنکه این اشیاء از طریق تجارت و توسط بازرگانان به آنجا رفته اند و حالت دوم اینکه این قوم ابتدا در شمال چین میزیستند و سپس به لرستان آمده اند.

    2- بین النهرین زیر سلطه کاسیان

    2-1- دولت بابل:

    بابلیها از نزاد سامی بودند، در روزگاری که دولت عیلام از سمت مشرق کشور بین النهرین را مورد تاخت و تاز قرار داده بود، از سمت مغرب قومی به نام آموری واقع در نواحی سوریه و فلسطین امروز که از نژاد سامی بودند در حدود سال 2050 ق.م شهر کوچک بابل را که از شهر های دوره سومریان بود و در کنار رود فرات قرار داشت تصرف کردند.

    آموری ها در حدود 3000 سال حکومت کردند و جانشین دولت سومر شدند. خدایان انها عبارت بودند از مردوک خدای ملی قوم بابل، ایشتار خدای عشق و زیبایی و خدای شمس(خدای خورشید) و... بود. [18]

    2-2- چگونگی تصرف بابل:

    ساکنان بین النهرین از جمله بابلیان در طول زندگی خود در این منطقه، حملات گسترده ای را به سمت کوههای زاگرس از جمله لرستان داشته اند. آنان از حملات خود دو هدف سیاسی و اقتصادی را دنبال می کردند، آنها با حملات خود هم از حمله ساکنان این ناحیه به سرزمین خود جلوگیری می کردند و هم از ثروت های آنان استفاده

     می کردند.[19] اما کاسیان پس از ورود به لرستان و قدرت گیری در آنجا شروع به حمله به نواحی اطراف کردند و نه تنها در مقابل دشمنان خود تسلیم نشدند بلکه برای تصرف نواحی همجوار نیز اقدام کرند.

    کاسیان بین سالهای2043 تا 2080ق.م از جانب کبیر کوه و پشتکوه در دوره ششموایلونه پسر حمورابی به بین النهرین حمله کردند ولی مغلوب شدند و300 سال بعد در سال 1750ق.م بار دیگر به رهبری گاندیش به بابل حمله نمودند و تا پانصد سال یعنی تا 1180ق.م در آنجا تسلط داشتند و در این مدت 36 پادشاه از آنان فرمانروایی کردند و آنها مردم بین النهرین را با پرورشاسب آشنا کردند. ولی مردم کاسی به هیچ وجه آمیختگی نژادی با مردم بین النهرین نداشته اند. کاسیان در سال1186ق.م با شکست در مقابل دولت عیلام، بابل را رها کردند و به موطن اصلی خویش باز گشتند. [20]

    کاسیان پس از شکست از حملات اولیه به بابل با روش دیگری یعنی از طریق صلح جویی و برای کار کردن در بابل توانستند در دل مردم بابل رخنه کنند و این ارتباطات با مردم بابل سبب شد که گاندیش رهبر مردم کاسیت به راحتی شهر بابل را تصرف کند.[21]

    چنانکه نوشته اند: سمسوایلونا پسر حمورابی در سال 1896 قبل از میلاد مهاجمان کاسی را عقب راند، اما کاسی ها دست از نقشه خود برنداشتند و از این تاریخ تا 150 سال نام کاسیان را در الواح و اسناد بابلی می بینیم که کشاورز، دروگر و صاحب مسافر خانه بوده اندو پس از آن رفته رفته داخل بابل شدند تا سال 1750 قبل از میلاد که پادشاه کاسی موسوم به گاندیش دولت بابل را به کلی منقرض کرد و خود بر اریکه قدرت نشست و تا سال 1734ق.م فرمانروایی کرد و از این پادشاه کتیبه ای باقی است که خود را پادشاه اقالیم اربعه عالم خوانده است و16 سال حکومت کردو خود را پادشاه خواند.[22]

    2-3- شغل مردم کاسی:

    اکنون می توان این حدس را بیشتر محتمل دانست که کاسیان قبیله ای بودند کوهستانی و پیشه دامداری داشتند و به زبانی که با زبان عیلامی قرابت داشت سخن می گفتند.[23]

    الواح بابلی، کاسیان را مردمی فلاحت پیشه نوشته اند که دارای پیشه های دیگر نیز بوده اند.[24]

    در هزاره دوم پیش از میلاد قبیله های شبان پیشه و کشاورز پدید آمدند و در پیشه های گوناگون که بستگی به ناحیه سکونت ایشان داشت مهارت پیدا کردند و پیشرفت های مهمی در تولیدات صورت گرفت. در آن زمان تولید مفرغ را به خوبی آموخته بودند و چرخ کوزه گری در همه جا به کار افتاده بود و بهره کشی از بردگان نیز به طور همیشگی پی در پی انجام می گرفت و از دوران فتوحات گوتیان، اسیر گرفتن بیگانگان یک امر معمول و متداول بود، و گاه و بیگاه از کوههای زاگرس به دره رود دیاله نفوذ کرده و به بابل دستبرد می زدند.

    2-4- شاهان کاسیت در بابل:

    ما نخستین شاهان کاسی را به نام می شناسیم و از مدت سلطنت ایشان به تقریب اطلاع داریم(گاندیش به تقریب از 1721 تا1741ق.م، آگوم بزرگ تقریبا از1704تا 1725ق.م، کاش تی لیاش اول تقریبا از 1704 تا 1683ق.م، اوشی گوروماش پایان قرن هفدهم قبل از میلاد) ولی در باره کارهایی که انجام داده اند یا وقایعی که در عهد سلطنت ایشان وقوع یافته چیزی نمی دانیم، فقط کتیبه آگوم دوم ملقب به کاک ریمه که به معنای شمشیر رحمت است، که به احتمال زیاد معاصر واقعی غارت بابل به دست هیتیان بوده، اطلاعات چندی به دست می دهد.[25]

    از کتیبه آگوم دوم ملقب به کاک ریمه که به احتمال قوی همزمان غارت بابل به دست هیتی ها در سال 1595 ق.م می زیست، آگاهی زیادی در دست است. در کتیبه مزبور، آگوم دوم خود را بازمانده نورانی شوکا مونا، خداوند و پادشاه کاسیان و اکدیان و کشور پهناور بابل ونیز پادشاه آلمان( قسمتی از عراق کنونی) و پادان و پادشاه گوتیان بی خرد خوانده است.[26]

    شاهان کاسی به صورت شاهان واقعی بابلی در آامدند و تا زمانی که دره دیاله در دست شاهان کاسی بود ، ایشان قادر بودند کماکان با میهن کوهستانی خویش در ارتباط باشند و عنصر نژادی کاسی محفوظ بماند و در توده مردم محلی مستحیل نگردند و کاسیان در عهد امارنه با مصر در تماس بودند و نیز بین سلاطین این دو کشور مکاتباتی برقرار بوده که برخی از آنها تاکنون محفوظ مانده و در دست است و در زمان سلسله کاسی در اواسط مجرای دجله ، دولت آشور ظاهر شد و عهدنامه ای به دست آمده است که در سده پانزدهم قبل از میلاد بین پادشاه کاسی کاراینداشی و پادشاه آشور(ریمنی ششو) بسته شده است.[27]

    فهرست شاهان کاسی از نظر جورج کامرون:

    1-    گاندیش موسس سلسله کاسیت

    2-    سرآگوم اول

    3-    کاش تی لیاش اول

    4-    اوشی

    5-    آبی راتاش

    6-    تازی گوروماش

    7-    آگوم دوم(ملقب به کاک ریمه)

    8-    هاربه- شیباک

    9-    تی پارک زی

    10- بورنا بوریاش

    11- پادشاهی ناشناخته

    12- کشتی لیاش دوم

    13- اولام- بوریاش[28]

    2-5- شکست کاسیان در بابل

    انقراض کاسیان توسط قوای بابلی صورت نگرفت، بلکه عیلام نخستین دولتی بود که در هنگامی که کاسیان هنوز به شدت بابل را تحت اشغال داشتند، نیرو گرفت و آخرین ضربت خود را وارد آورد.

    در حدود هزاره سوم قبل از میلاد سلسله ای جدید در عیلام مستقر شد. حکمرانی عالیقدر مانند شوتروک- ناخونته، کوتیر- ناخونته و شیلهاک- اینشوشیناک، عهد طلایی عیلام را به وجود آوردند. بابل با سلسله منحط کاسیت دیگر رقیبی خطرناک به شمار نمی رفت و عیلام توانسته بود بر آن غلبه کند ولی تهدید بیشتر از جانب آشور بود که دست دوستی به سوی بابل دراز کرده بود. در این میان جنگی در گرفت و در نتیجه عیلام به نخستین موفقیت خود نائل آمد. عیلام در زمان سلطنت شوتروک- ناخونته اول(1207تا 1171ق.م) به اوج قدرت خود رسید، وی معابدی در همه شهر های قلمرو خویش بنا کرد.[29] کاسی ها کم کم فر و شکوه پیشین خود را از دست دادند و به زادگاه نخستین خود یعنی کوههای زاگرس مرکزی باز گشتند و در لرستان کنونی ساکن شدند و تا نزدیکی های میلاد مسیح و چندی پس از آن به نام کاس زندگی می کردند. پژوهشگران و زبان شناسان زبان کاسیان را جزء زبان های ایرانی می پندارند و بنا بر الواح و سنگ نوشته های آشوری، یکی از دبیران بابلی فهرستی از لغات کاسی را گرد آوری کرده و معنی آنها را به زبان اکدی نوشته است و مطابق ان معلوم می شود که زبان کاسی ها ایرانی بوده است.[30]

    نزدیک به اواسط هزاره دوم یعنی زمانی که کاسی ها در ایران و بین النهرین به انتهای قدرت رسیده بودند، صنعت مفرغ سازی به طور وضوح رو به تنزل نهاد و جنبش مجدّدی که در ساختن اشیاء مفرغی بین 1100 و700 ق.م به وجود آمد موجب شد که ان دوره پرکارترین زمان فلز کاری در لرستان شمرده شود. چنین به نظر می رسد بعد از آنکه مجددا کاسی ها پس از رانده شدن از بابل بار دیگر به سرزمین خود یعنی لرستان روی آوردند و این بازگشت توام با سیل جدیدی از مهاجران کوهستانهای قفقاز(100ق.م) بود، نیروی جدیدی در فلز کاران به وجود آورد که آنها را در اجتماع آن زمان در ردیف جادوگران و شامانها قرار داد. لازم به ذکر است که این دو فرقه در اجتماع آن زمان مقام بارزی داشته اند. [31]

    احتمالا شهر کن.نی همدان یکی از مراکز مهم مسکونی کاسی ها بوده است، زیرا منابع آشوری از ان به نام کارکاشی یا شهر کاسیان یاد نموده است. کاسیان بعد از بازگشت به لرستان در داخل سرزمین و زادگاه خود استقلال داشتند و با وجود این در دوره تهاجم اشور به غرب ایران در طول هزاره اول بارهب مورد هجوم قرار گرفته و به غارت رفته است، اما مردم سرزمین لرستان(کاشن) به عنوان یکی از اعضاء اتحادیه سه گانه اقوام غرب ایران به رهبری خش شریته و سایر یران قبایل بر علیه آشور متحد شدند و مقدمات شکست امپراتوری خون خوار و غارتگر آشور و روی کا آمدن دولت آینده ماد را فراهم نمودند.[32]

    3- برنز های لرستان

    مقدمه:

    اشیاء مفرغی لرستان که نخستین بار در سال 1928 میلادی به بازار های عتیقه فروشی دنیا عرضه شد، اکتوت به حد وفور در موزه های ملی و شخصی دیده می شود. این اشیاء مفرغی نشان دهنده ذوق و سلیقه مردم سازنده آنها می باشد و شکل و شبک آنها به کلی با دیگر آثار باستانی مردم خاور نزدیک متفاوت است. [33]

    با اینکه در حدود نیم قرن از کشف مفرغ های لرستان گذشته است هنوز ابهام زیادی در مورد این اشیاء وجود دارد. در واقع اشیاء مفرغی یاد شده در گورستان های لرستان در هر زمان دارای ویژگی هایی است که شاید حاکی از این باشد که برای اقوام گوناگون و صاحب باورهای مذهبی و اجتماعی مختلف ساخته شده است.

    شاید حدود 4000 سال قبل از میلاد کاسیت ها بر این ناحیه حکومت می کردند.[34]

    3-1 انواع مفرغ ها

    الف)سنجاق ها: سنجاق ها از جمله اشیایی هستند که در تمام مجموعه های برنزی لرستان یافت میشوند اکثر آنها استادانه درست شده اند و دارای سر بزرگ برنزی هستند ، اما میله. آنها آهنی و یا برنزی است سرهای تخت این سنجاق ها هم به صورت یکدست و متراکم و هم به صورت مشبک و فاصله دار توری مانند درست میشدند .اشکال روی این سنجاق ها مانند اشکال نشانها به صورت همان سبک مشهور (ارباب حیوانات) و در بعضی موارد هم فقط یک هیولای اسطوره ایی هستند که با سبکی خاص حکاکی شده اند .سنجاق های دیگری هم با سرهای تخت گرد بزرگ برنزی چکش کاری شده وجود دارند که آنها را هم با صحنه های جالبی تزئین کرده اند.[35]

    درمیان اشیائ مفرغی لوازم ارایش بسیار دیده میشود .سر سنجاق ها دارای تنوع بسیارند و به شکل سر جانوران و پرندگان یا حیوانات کامل میباشند در روی لوحه کمربندی که در ان بسیار کار کرده اند صحنه های بسیاری از شکار یا موضوعات اساطیری نقش شده ، ایینه های مفرغی در این زمان دارای دسته ای  است به شکل زنی عریان مانند ستونی که مجسمه زن باشد و از نیم رخ  شبیه به تیغه شمشیرهای بسیار ممتاز لرستان است.[36]

    باید از سنجاق ذکری خاص به میان آورد سنجاق دارای صفحه ای بزرگ است که حاوی سری برجسته  در مرکز می باشد.ان باید سر رب النوع مادر اقوام اسیانی باشد که از آسیای صغیر تا شوش مورد پرستش بوده است. قطعه ای از این دسته اشیاء رب النوع مذکور را نشسته در حال زایمان نشان می دهد. او پستان های خود را در دست گرفته است و همین وضع در اشیاء دیگر نیز مشاهده می گردد. [37]

    هنر سنجاق سازی و امثال آن مثل قبه های سپر و نیزه بیشتر متعلق به گروه مذهبی بوده اند که تصور اشکال عالم هستی را با کمی تمایل به جانب هنر های آسوری نقش کرده است و شامل فنونی بوده اند که اکنون معلوم شده است، منحصر به لرستان نبوده بلکه در کردستان و آذربایجان و همچنین در دره های البرز در جنوب دریای خزر نیز به کار می رفته است و همچنین علائمی از کارهای نواحی اورارتوو دریاچه وان بر آنها دیده می شود.[38]

    ب) سلاح ها:

    آنچه مربوط به سلاح های لرستان است این است که دوره آن با یک سری از خنجرها و شمشیر های کوتاه که در بابل و سوریه رایج بوده است آغاز می شود. نوشته های میخی که روی این ابزار جنگی است نشان می دهد که قسمتی از آنها مربوط به بخت النصر اول پادشاه بابل1146تا 1123 ق.م و بقیه مربوط به پادشاهان سلسله دوم(ایسین) 1158تا 1027 ق.م است، به احتمال قوی این سلاح ها غنائمی بوده که از دشمن به دست آمده، سپس به وسیله سلاطین بابل و عیلامی اهدا گردیده است. [39]

    کلنگ ها و تبرهای آهنی یا مفرغی غالبا مزین به تصاویر حیوانات یا اجزائی از حیوانات است. ممتاز ترین آنها عبارت است از تبرهایی با تیغه یا قبضه ای که از فکین باز جانوری درنده خارج می شود و نیز باید اشیاء دیگری را نام برد: سرنیزه وتعداد بسیاری از سرتیرهای آهنی یا مفرغی به شکل برگ درخت غار، مخروطی، یا مشکل از سه قطعه اجزای ساز و برگ اسب یا گردونه مخصوصا دهنه و کلگی مستقیم یا شکسته که مجموع آن ها به مفرغ کاران غالبا زمینه ای نا محدود در انتخاب موضوعات می داد.[40]

    تبرها با سر جانوری که تیغه را از دهن بیرون می اندازد به نظر می رسد عنصری ممتاز از هنر هوریان باشد. بعضی از الواح کمربندها اگر خطا نکنیم هنر کهن سکائیان را(آنچنان که در حفریات جنوب روسیه شناخته شده اند) افشا می کند. موضوعات جاری در هنر سوری- ختی متعلق به قرن هشتم یا هفتم قبل از میلاد نیز در اشیاء مورد بحث دیده می شود. [41]

    شناسایی ابزار و سلاح های لرستان مشکل تر از دیگر اشیاء مفرغی است. اما بعضی از انواع آن ها مشخص و انحصاری هستند. به عنوان مثال تبرزین هایی که انتهای آن ها در سمت دسته میخکوبی شده که این میخ ها به اشکالی مانند سر حیوانات منتهی می شوند و تبر زین های حلالی شکل که در محل اتصال پایه به لبه سر یک شیر قرار دارد. از دیگر آثار خاص لرستان دسته های سنگ جاقو تیزکن هستند که در محل اتصال آن ها به بدنه، یک سر بزگاهی همراه با یک سر شیر مشاهده می شود.[42]

    استدلال ما در این است که سلاح هایی که در لرستان به دست آمده، دارای سر گاو که انتهای دسته آن تیغه ای است باریک و منحنی که مختص لرستان بوده و تاریخ هایی که بر آن حک شده همزمان سلاح هایی است که در بالا نام برده شد و این ها شواهدی است بر ادعای ما که در اواخر قرن دوازده قبل از میلاد صنعت فلز کاری مجددا رونق گرفته است.[43]

    ج) اشکال حیوانات:

    حیواناتی که صنعت گران لرستان بر روی فلزات نقش می بستند عبارت بودند از گوزن کوهی،اسب، شیر ماده، پلنگ خال دار و احیانا ببر. ترسیم شکل این حیوانات تنها به خاطر رابطه آن ها با اقوام شکارگر نبوده، بلکه جنبه مذهبی نیز داشته است، گوزن کوهی که هنوز از جمله شکارهای سلطنتی ایران شمرده می شود و شیر که در آن هنگام در بین النهرین وجود داشته است، پلنگ ها که در تپه ها و کوهستان ها به وفور یافت می شده است، موضوع این نقوش هستند. اسب را با اندامی باریک و تزئیناتی بر سر و گردن نشان می دادند. علت دیگر انتخاب این حیوانات ان بود که سنبل و نمونه و شاهد قدیمی ترین مذهب دنیایی ایران آن زمان بوده اند.[44]

    اشکال خدایان ریش دار و شیاطین شاخدار که هر کدام حیوانی به همراه دارد، گوزن کوهی که نشانه مردانگی و برتری است، حیوانی گربه شکل که نشانه ترس و شقاوت است و اسب که نشانه ثروت و جاه و جلال است. حیوانات دیگری مانند آهوان کوچک، بز های وحشی، خرس و خرگوش نیز دیده می شود، ولی گوسفند و گاو های اهلی به ندرت مشاهده شده است.[45]

    این گروه حیوانات و شیاطین که به صورت تزئینات کوچک و سر سنجاق و دیگر لوازم دیده می شوند، شواهدی هستند از ایمان به مذاهب(انیمی) و (شمانی) که این قبایل شکارچی در نتیجه تماس با طبیعت به آن ها معتقد بودند. مذاهبی که انسان را با وحوشی مرتبط می نموده است.

    باید یاد آوری کرد که بز کوهی با شاخ های طویل شاهکار نگار گران جانواران لرستان است که آن را از هنرمندان آشور به ارث بردند و آن شاهکار درجه ای بسیار عالی از قدرت تعبیر را نشان می دهد و در طرز کوچک نمودن تصاویر آنان پیشوای هنرمندان جانور نگار عهد هخامنشی بوده اند. این هنرمندان در نقش دایره چهره کمتر موفق شده اند صورت را بسیار مسطح بدون تجسم، بینی را همیشه بارز و طویل و چشم ها را گرد و کاملا باز کشیده اند. [46]

    نقش حیوانات در میان اشیاء مفرغی لرستان شاید نشانه توتم پرستی در میان سازندگان این اشیاء باشد. احتمالا کاسیان حیواناتی چون اسب و بز کوهی را بسیار محترم می شمرده اند. زیرا این حیوانات در زندگی آنان بسیار نقش داشته است. مانند اسب که برای حمل و نقل و سوار کاری و در جنگ ها از آن استفاده می شده است.

    د) اشیاء مذهبی:

    اشیاء فلزی مذهبی نمودار معتقدات آنان بوده است. هر یک از آلات ساخته شده از یک هیکل انسانی شکل بوده که 9 اینچ بلندی و ظاهری مانند استوانه دارد. در دو طرف این شکل دو موجود پر دار که برجسته نیست، ساخته می شد، که سر خود را به طرف پیکر وسط متمایل نموده و پیکر وسط با دست های خود گردن این دو موجود را گرفته است و گاهی حیوانات دیگری مثل سگ ها و مرغ های شکاری به پشت این موجودات چسبیده اند. در عین آنکه این گروه به نظر بی تناسب می آید ولی خالی از لطف و ظرافت نیست. تقریبا 50 نوع از این اشکال به دست آمده و در بیشتر آن ها، پیکر انسانی در وسط قرار دارد که یا زن است یا زن و مرد، گاهی دست این زن روی پستانش قرار دارد که حکایت از بارداری و باروری است. این زن بر دنیای حیوانات حکومت داشته است و آن حیوانات عبارت اند از شیرها، سلطان جانوران و عقاب های شکاری و سگ ها که برای شکار به دنبال شیر ها می روند و مفهوم آن حفظ تعادل طبیعت است.[47]  

    بر روی صفحه یکی از میله های نظری الهه را در حالت وضع حمل و به دنیا آوردن فرزندش می بینیم.

    و او در همان حال با دو دست ، شیر خود را نثار می کند . نکته جالب توجه اینکه هنوز هم در میان مردم ایلات و روستاهای لرستان زنان باردار و مادران به همین شیوه مذکور بچه به دنیا می آوردند.[48]

    در میان قطعات نذری که منظور از ان ها در دست روشن نیست .تصاویر بز کوهی یا گوشتخواران که مربوط به نشان های خانوادگی است و یا اشیائ مشبک که معرف جدال قهرمان با دو جانور جنگلی است دید ه می شود.[49]

    یکی از مجسمه های مفرغی لرستان که نشان دهنده ی قربانی کردن گوسفند در ان زمان می باشد این مجسمه برنزی کوچک گوسفندی را در بغل گرفته و برای قربانی کردن می برد.[50]

    در حالی که شماری معین از ابزارهای مذهبی لرستان به طور غیر قابل انکاری به خدایان قابل پرستش پیشکش شده است و احتمالا در مهراب های مقدس به امانت گذارده شده بودند .امکان دارد برخی دیگربه عنوان پادشاه به سرکرده گان یاری دهنده لایق داده شده باشند .کاسه مفرغی و دو خنجر در غاری نزدیک کرمانشاه به دست آمده است.

    ز)رقص های گروهی

    در میان اثار کاسیان یکسری از آنها مرتبط با رقص و موسیقی می باشد .برای اثبات این قضیه به امثال زیر توجه می کنیم.

    قطعه سفالی که از (کاسو) ها یا کاسی ها در هزاره سوم پیش از میلاد در کوهستانهای زاگرس در شمال ایلام بدست امده است سه انسان را در حال رقص در نزدیکی چادرها یا کلبه هایی نشان داده است. این سفال از نظر معرفی حالت و نوع دیگری از رقص که دران اجرا کننده گان  هر کدام بازوان را از پشت گردن یکدیگر است.گذرانیده و دستها رابر روی شانه های نفرات طرفین خود نهاده اند ، جالب توجه است. [51]    

    در لرستان از هزاره یکم پیش از میلاد سر پرچم مفرغی مشبکی بدست امده که جزو مجموعه پروفسور زاره در موزه لوور محفوظ.است.در داخل دایره این سر پرچم رقص دست به دست چهار نفر با ترکیب بندی بدیع و ماهرانه ای نشان داده شده است .باز درپایه همان سر پرچم  که محل گذرانیدن نیزه یا چوب پرچم بوده مجسمه دو انسان از پهلودر حال رقص دست به دست هم نشان داده میشود.[52] این نوع رقص شباهت زیادی به رقص های گروهی امروزه مردم لرستان دارد . فراموش نکنیم که رقص گروهی مشخصه مردم آریایی است.

    ه)ویژگی های برنز های لرستان

    شرح  ویژگی برنزهای لرستان دشوار است اما اکثر آنها به سبک خاص قابل تشخیصی با اشکال خیالی تزئین شده اند .حیوانات  موضوع های غالب این اشکال هستند ، گاهی به شکل واقعی ولی اکثرا به صورت مخلوقات افسانه ای ، بعضی بالدار و ندرتا شکل انسان نیز به چشم می خورد .

    اشکال حیوانات بویژه بزها و شیرها دستمایه های رایج و متداول تصاویر روی برنز ها و نشان دهنده سازش شدید طبیعت گرایی با سبک گرایی است. بویژه شیر ها که سعی شده کلیشه ای، با چشمانی گرد برجسته، گوش های پیش آمده، بدن های کشیده و دم های دراز با یک پیچ در انتها نشان داده شوند. چهره انسان با فرم تغییر یافته با خصوصیاتی چون بینی دراز منقاری، چشمان برجسته و گوش های ساده که در امتداد صورت قرار دارند، ارائه شده است. این اشکال سبک دار در بسیاری از آثار برنزی لرستان مشترک هستند. علاوه بر این در فرم و ترتیب بندی ساخت نیز دارای ویژگی خاص می باشند.[53] 

    نتیجه گیری

    نتایج تحقیق حاضر به شرح زیر می باشد:

    1-       کاسیان را باید جزء اقوام هند و اروپایی قرار داد. دلیل این مطلب در تحقیق حاضر آورده شده است و ما اگر فقط به فهرست خدایان هند و اروپایی نظری بیافکنیم می بینیم که یک سری از این خدایان با خدایان قوم کاسی برابری می کنند و اسامی آنها شباهت زیادی با هم دارند و این خود هند و اروپایی بودن کاسیان را به اثبات می رساند.

    2-   اسامی به جا مانده مانند کاسپین، کشکان، کوسه، کاشان و...که هرکدام نام مکانی است، از نام قوم کاسی گرفته شده اند و مربوط به این دوره از تاریخ ایران می باشد.

    3-   قوم کاسی برای نفوذ به بابل تنها متوسل به زور نشده و آن ها با صلح و آرامش و تدبیر توانستند به دل مردم بابل راه یابند و قبل از حمله نظامی ان ها دل های مردم بابل را تصرف کرده بودند.

    4-      اشیاء مفرغی کاسیان شاهکار تاریخ ایران هستند و این قوم با فرهنگ، شگفت انگیز ترین آثار تاریخی ایرانیان را ایجاد کرده اند.

    5-   طرز لباس پوشیدن کاسیان شباهت زیادی با شال و ستره  مردم امروزی عشایر لر دارد. به طوری که می توانم گفت فرق چندانی با هم ندارند و کاسیان نیز همین لباس را می پوشیده اند. آن ها این لباس را نیز در میان قوم ماد ترویج دادند و مادی ها آن را لباس رسمی خود قرار دادند و در نقش برجسته های تخت جمشید به خوبی می توان آن را مشاهده کرد.

    6-   شاید مهمترین نتیجه گیری که از مطالعه اشیاء مفرغی لرستان بتوان گرفت، آن است که تاثیر ان ها را بر اقوام پارس و ماد نمی توان منکر شد. به طوری که ویلیام کالیکان در کتاب ایران باستان به روایت موزه بریتانیا معتقد است که بدون مطالعه آثار مفرغی لرستان نمی توان دوران های هخامنشی و مادی را مورد بررسی قرار داد.

    7-   نام هایی چون رشنو و اشه یا اشی که امروزه در لرستان متداول اند(رشنو نام یکی از خدایان کاسیت بوده و امروزه این نام بر یکی از طوایف لر اطلاق می شود و نیز اشی نام یکی دیگر از خدایان کاسی بوده که از قدیم تا به امروز این نام بر برخی از بانوان لر ستانی نهاده شده است.

     



    [1] رومن گیریشمن، ایران از آغاز تا اسلام، دکتر محمدمعین، انتشارات نگاه، 1386، چاپ دوم، ص76

    [2] همان، ص 120

    [3] محمد سهرابی، لرستان و تاریخ قوم کاسیت، انتشارات افلاک، 1376، چاپ اول، ص 120

    [4] همان، ص 89

    [5] [5] محمد سهرابی، لرستان و تاریخ قوم کاسیت، ص 90

    [6] همان، ص 92

    [7] همان، ص 93

    [8] محمد سهرابی، لرستان و تاریخ قوم کاسیت، ص 94

    [9] همان، ص 88

    [10] عبدالعظیم رضایی، گنجینه تاریخ ایران، انتشارات اطلس، 1378، چاپ اول، جلد اول، ص 3

    [11] محمد سهرابی، لرستان و تاریخ قوم کاسیت، ص 89

    [12] همان، ص 89

    [13] عبدالعظیم رضایی، گنجینه تاریخ ایران، جلد اول، ص 3

    [14] محمد سهرابی، لرستان و تاریخ قوم کاسیت، ص 109

    [15] ویلیام کالیکان، باستان شناسی و تاریخ هنر در دوران مادی ها و پارسی ها، گودرز اسعد بختیار، انتشارات پازینه، 1385، چاپ دوم، ص 18

    [16] ویلیام کالیکان، باستان شناسی و تاریخ هنر در دوران مادی ها و پارسی ها،ص 107

    [17] ویلیام کالیکان، باستان شناسی و تاریخ هنر در دوران مادی ها و پارسی ها،ص 112

    [18] محمد سهرابی، لرستان و تاریخ قوم کاسیت، ص 132

    [19] عبدالعظیم رضایی، گنجینه تاریخ ایران، جلد سوم، ص 12

    1 محمد سهرابی، لرستان و تاریخ قوم کاسیت، ص 98

    [21] عبدالعظیم رضایی، گنجینه تاریخ ایران، جلد سوم، ص 9

    [22] صدیق صفی زاده، تاریخ پنج هزار ساله ایران، انتشارات آرون، 1382، چاپ اول، جلد اول، ص 211

    [23] دیاکونوف، تاریخ ماد، کریم کشاورز، انتشارات علمی و فرهنگی، 1383، چاپ هفتم، ص 120

    [24] عبدالعظیم رضایی، گنجینه تاریخ ایران، جلد سوم، ص 10

    [25] دیاکونوف، تاریخ ماد، ص 123

    [26] عبدالعظیم رضایی، گنجینه تاریخ ایران، جلد سوم، ص 14

    [27] صدیق صفی زاده، تاریخ پنج هزار ساله ایران، جلد اول، ص 212

    [28] محمد سهرابی، لرستان و تاریخ قوم کاسیت، ص 131

    [29] رومن گیریشمن، ایران از آغاز تا اسلام، ص 78

    [30] صدیق صفی زاده، تاریخ پنج هزار ساله ایران، جلد اول، ص 213

    [31] ویلیام کالیکان، باستان شناسی و تاریخ هنر در دوران مادی ها و پارسی ها،ص 11

    [32] محمد سهرابی، لرستان و تاریخ قوم کاسیت، ص 149

    [33] ویلیام کالیکان، باستان شناسی و تاریخ هنر در دوران مادی ها و پارسی ها،ص 7

    [34] عبدالعظیم رضایی، گنجینه تاریخ ایران، جلد اول، ص 85

    [35] جان کورتیس، ایران باستان به روایت موزه بریتانیا، آذر بصیر، انتشارات امیر کبیر، 1385، چاپ اول، جلد اول، ص 56

    [36] رومن گیریشمن، ایران از آغاز تا اسلام، ص 117

    [37] همان، ص 118

    [38] ویلیام کالیکان، باستان شناسی و تاریخ هنر در دوران مادی ها و پارسی ها،ص 17

    [39] همان، ص 12

    [40] رومن گیریشمن، ایران از آغاز تا اسلام، ص 117

    [41] همان، ص 122

    [42] جان کورتیس، ایران باستان به روایت موزه بریتانیا، ص 56

    [43] ویلیام کالیکان، باستان شناسی و تاریخ هنر در دوران مادی ها و پارسی ها،ص 12

     

    [44] همان، ص 14

    [45] همان، ص 15

    [46] رومن گیریشمن، ایران از آغاز تا اسلام، ص 120

    [47] ویلیام کالیکان، باستان شناسی و تاریخ هنر در دوران مادی ها و پارسی ها،ص 15

     [48]محمد سهرابی، لرستان و تاریخ قوم کاسیت، ص 201

    [49] رومن گیریشمن، ایران از آغاز تا اسلام، ص 118

    [50] محمد سهرابی، لرستان و تاریخ قوم کاسیت، ص 202

    [51] محمد صیف زاده، پیشینه تاریخی موسیقی لرستان، انتشارات افلاک، 1377، چاپ اول، ص 7

    [52] محمد صیف زاده، پیشینه تاریخی موسیقی لرستان، ص 8

    [53] جان کورتیس، ایران باستان به روایت موزه بریتانیا، ص 52

    به نقل: نشریه الکترونیکی دانشجویان لر دانشگاه زابل

    مقاله را لطفا در ادامه نگاه کنید خیلی زیبا وکامل هست

     

    لرستان و مسأله ی مهاجرت

    لرستان و مسأله ی مهاجرت

    مهاجرت و آوارگي همزاد و هم سرنوشت آدميان بوده و از سپيده دم تاريخ بشري تا امروز به شيوه ها و چهره هاي گوناگون جريان داشته و دارد..تاريخ و تقويم بسياري از ملت ها و كشورها با مهاجرت آغاز مي شود و اصل مهاجرت به عنوان يك پديده اجتماعي منفي نيز قلمداد نمي شود

     

     

    نقل از ویسکرمی استاد تاریخ وادبیات لرستان

    متن کامل را لطفا در ادامه نگاه کنید

    مقاله ای زیبا وکامل
     

    ادامه نوشته

    لرستان مردمش از کهنترین اقوام واولین حکمرانهای ایران باستان هستند

    لران جزو اندک اقوام ایرانی هستند که پراکندگی و محدوده جغرافیایی ایشان به طور کامل در درون گسترده کنونی ایران جای گرفته . این قوم یکی از کهنترین اهالی و ساکنین ایران هستند . اما متاسفانه و به هر دلیل در مورد گذشته ، تبار و ... ایشان لغزشها و پنداشتهای نادرست فراوانی وجود دارد که درجستارهای پیشین و این جستار پیرامون آن سخن می گوییم .

    لطفا به ادامه مطلب نگاه کنید

    متن کامل در ادامه

    ادامه نوشته

      تاريخ پل‌هاي  لرستان آماده ثبت جهاني


                          

                               تاريخ پل‌هاي  لرستان آماده ثبت جهاني





    جام جم آنلاين: مدير پروژه‌ي پل‌هاي تاريخي لرستان از تهيه‌ي پرونده‌ي 66 پل تاريخي اين استان براي ثبت در فهرست ميراث ملي و آغاز عمليات مقدماتي براي تهيه‌ي پرونده‌ي ثبت جهاني پل‌ها خبر داد.


    علي‌جعفر مصطفي‌نژادي در گفت‌وگو با ايسنا، بيان كرد: با هدف ثبت و شناسايي پل‌هاي تاريخي لرستان، اقدامات عملي انجام شده‌اند. البته مجموع پل‌هاي ثبت‌شده‌ي لرستان تا سال 1387، 19 پل بود كه سال گذشته، اين تعداد به 85 پل رسيد. اكنون پرونده‌ي ثبتي 66 پل تهيه و عمليات ميداني آن‌ها انجام شده است كه به ترتيب براي ثبت به سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري كشور فرستاده مي‌شوند.


    او ادامه داد: عمليات نقشه‌برداري، ليزر اسكن و فتوگرامتري چهار پل بزرگ كشكان، كلهر، زال و پل دختر آغاز شده است. اكنون عمليات ميداني آن‌ها به پايان رسيده است و در مرحله‌ي پردازش و تكميل نهايي هستند.

    وي با اشاره به اين‌كه اين عمليات در شش پل تاريخي انجام خواهد شد، اظهار داشت: مستندنگاري پل‌هاي تاريخي لرستان شايد براي نخستين‌بار با تلفيق سه روش نقشه‌برداري، فتوگرامتري و اسكن ليزري انجام شده و مدل‌هاي سه‌بعدي تهيه‌شده بسيار واقع‌گرايانه و به‌دور از كپي‌برداري است.

    به گفته‌ي مصطفي‌نژادي، از محل اعتبارات سال 1387، تعيين حريم 12 پل تاريخي لرستان را در دست اقدام داريم كه در مرحله‌ي فرستادن براي سازمان هستند. اين پل‌ها شامل پل‌هاي سه‌گانه‌ي كاكارضا و پل‌هاي چندگانه‌ي زال و رنگين‌بان مي‌شوند.

    وي بيان كرد: از اقدامات ديگري كه از محل اعتبارات ملي و استاني در سال گذشته و چهارماه نخست امسال انجام شده‌اند، به گرفتن و پي‌گيري مصوبه‌هاي ثبت جهاني پل‌هاي تاريخي لرستان و مطالعه و مرمت آن‌ها مي‌توان اشاره كرد.

    مدير پروژه‌ي پل‌هاي تاريخي لرستان يادآور شد: در اين بناهاي بزرگ سنگي، ملات ساروج، آهك و گچ نيم‌كوب به‌كار رفته است و از نظر قدمت به دوره‌هاي هخامنشي، ساساني، اسلامي و قرن چهارم هجري قمري مربوط مي‌شوند. سنگ‌هاي به‌كار رفته در اين پل‌ها و تراش و چيدمان معمارانه‌ي آن‌ها به‌گونه‌اي است كه پس از هزاران سال، پابرجا مانده‌اند.

    رودخانه ها منشاء خير وبركت براي استان لرستان است  

    رودخانه ها منشاء خير وبركت براي استان لرستان است  

    رودخانه ها منشاء خير وبركت براي استان است

     با توجه به اهميت این موضوع، مصاحبه اي با مهندس نادرمختاري معاونت حفاظت و بهره برداري شركت آب و منطقه اي لرستان ترتيب داده ايم كه نظرشمارا به آن جلب مي كنيم.

     ـ آقاي مهندس مختاري ! درخصوص اهميت صيانت از بستروحريم رودخانه هادرلرستان توضيح دهيد؟

     : براساس ماده يك فصل اول قانون توزيع عادلانه آب (مالكيت عمومي و ملي آب ) وباتوجه به اصل 45 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران آبهاي درياها وآبهاي جاري ورودها و انهارطبيعي و دره هاوهرمسير طبیعي ديگر اعم ازسطحي و زير زميني وسيلاب ها وفاضلاب ها وزه آب ها، درياچه ها مرداب ها، بركه هاي طبيعي، چشمه سارها، آبهاي معدني ومنابع آب هاي زير زميني از مشتركات بوده ودراختيارحكومت اسلامي است وطبق مصالح عامه ازآنها بهره برداري مي شود و مسئوليت حفظ واجازه ونظارت بر بهره برداري ازآنها به دولت محول مي شود كه حفظ وصيانت  بستر انهارطبيعي و كانال هاي عمومي ورودخانه ها اعم ازاينكه آب دائم يا فصلي داشته باشند و مسيل ها وبسترمرداب ها وبركه هاي طبيعي براساس ماده 2 و تبصره هاي آن به عهده وزات نيرو مي باشد.بد نیست بگویم كه دراستان لرستان حدود 2300 كيلومترشبكه هاي فرعي و اصلي رودخانه وجود دارد كه اين رودخانه ها منشاء خير وبركت براي استان است. رودخانه هاي استان اغلب داراي شيب تند وقدرت تخريب بالا هستند و درمواردي كه حريم وبستر طبيعي آنها توسط عوامل طبيعي وغيرطبيعي دستخوش تغييرات شود، اين امردرمواقع سيلابي باعث ضرر وزيان مالي و جاني مي شود كه سيلاب هاي سنوات گذشته دليل براين موضوع مي باشد. لذا جهت حفاظت ازحريم و بستررودخانه ها ضرورت دارد اولاٌ نسبت به تعيين حريم وبسترسراسري آن اقدام شود. دوماٌ مطالعات انجام گرفته جهت ادارات ثبت اسناد وشهرداريها و سايردستگاه هاي اجرايي مرتبط ارسال گردد.

     ـ مي توانيد ازمشكلات فراروی استان دراين خصوص صحبت كنيد؟

                 : نداشتن مطالعات حريم وبسترسراسري رودخانه هاي استان وهمچنين عدم اطلاع رساني مناسب به مردم ومسئولين را مي توان به عنوان مشكلات اصلي اعلام نمود كه دراين خصوص نقش و وظيفه كارشناسان، مديران وصاحبنظران متخصص درامرمهندسي رودخانه درجهت برگزاري كلاس هاي آموزشي، سمينارها وميزگردها، بانگرش به مسائل خاص رودخانه ها لازم وضروري است وبراي انجام اين موارد تخصيص اعتبارات لازم وضروري است وانجام موارد فوق مي تواند بخش عمده اي ازمشكلات را حل نمايد.

     

    ـ انتظارات شركت آب منطقه اي لرستان ازمردم و مسئولين چيست؟

                   :انتظارمي رود كه مردم قبل ازانجام هركاري كه درداخل حريم وبستر رودخانه ها مي خواهندانجام بدهند باتوجه به قانون توزيع عادلانه آب، مجوزهاي لازم را ازشركت هاي آب منطقه اي كه متولي صيانت وحفاظت از حريم و بستر رودخانه ها مي باشند اخذ نمايند ورعايت ضوابط و مقررات مربوطه مي تواند خيلي ازخطرات احتمالي سيلاب ها را دررودخانه ها كاهش دهد ويا به طوركلي از بين ببرد.

     ـ تاكنون چه اقداماتي درخصوص حريم و بستر رودخانه هاي لرستان انجام داده ايد؟

                 : ازسال 1384 مبادرت به تعيين ميزان حريم وبسترسراسري رودخانه اي داراي اولويت استان نموده ایم كه درمرحله اول رودخانه هاي خرم آباد،كرگانه،كشكان، ( ازسازه روستاي بابازيد تا

    روستاي چم مهر) شهرستان پلدختر، تيره، سيلاخور، اليگودرز پايان پذيرفته و نقشه هاي كامل آنها به شهرداريهاي شهرستانها تحويل گرديده وبراساس قانون توزيع عادلانه آب باكليه متجاوزين به حريم و بستررودخانه برخورد قانوني بعمل آمده، احكام قضايي توسط مراجع قضايي درراستاي رفع تجاوزصادرگرديده وبراساس سياست گذاري شركت آب منطقه اي وباوجود حدود 2300 كيلومتري شبكه هاي فرعي واصلي رودخانه ها دراستان، انجام مطالعات حريم وبسترسراسري رودخانه ها دردستوركارقرارگرفته است.