عیدنوروزسال 1388 برفارسی زبانهای دنیا شما مبارک  

عیدنوروزسال 1388 برفارسی زبانهای دنیا شما مبارک  

 

 

 

 

http://bayalda.blogfa.com/post-19.aspx 

 

اغاز سال ۱۳۸۸را به مردم فارسی زبان جهان تبریک  عرض می کنم

 

        نوروز بزرگترين جشن ملى ايرانيان سابقه اى هزاران ساله دارد. از گذشته هاى دور آريايى هاى ساكن در فلات ايران روز اول سال و آغاز بهار را به برگزارى مراسم ويژه و توأم با سرور و شادمانى اختصاص مى دادند. برخى پژوهشگران ، ريشه تاريخى اين جشن را به »جمشيد پيشدادى» نسبت مى دهند و نوروز را »نوروز جمشيدى» مى خوانند.
اين گروه معتقدند كه جمشيدشاه بعداز يك سلسله اصلاحات اجتماعى بر تخت زرين نشست و فاصله بين دماوند تا بابل را در يك روز پيمود و آن روز (روز هرمزد) از فروردين ماه بود. چون مردم اين شگفتى از وى بديدند جشن گرفتند و آن روز را »نوروز» خواندند. اما عاملى كه »نوروز» را از ديگر جشن هاى ايران باستان جدا كرد و باعث ماندگارى آن تا امروز شد، «فلسفه وجودى نوروز» است: زايش و نوشدنى كه همزمان با سال جديد در طبيعت هم ديده مى شود.
دكتر ميرزايى جامعه شناس در اين باره مى گويد: «يكى از نمودهاى زندگى جمعى، برگزارى جشن ها و آيين هاى گروهى است، گردهم آمدن هايى كه به نيت نيايش و شكرگزارى و يا سرور و شادمانى شكل مى گيرن.  برهمين اساس جشن‌ها و آيين‌هاى جامعه ايران را هم مى توان به سه گروه عمده تقسيم بندى كرد: جشن ها و مناسبت‌هاى دينى و مذهبى - جشن هاى ملى و قهرمانى و جشن هاى باستانى و اسطوره‌اى. جامعه ايران در گذشته به شادى به عنوان عنصر نيرو دهنده به روان انسان، توجه ويژه‌اى داشتند. آنها براساس آيين زرتشتى خود چهار جشن بزرگ و ويژه تيرگان ، مهرگان ، سده و اسپندگان را همراه با شادى و سرور و نيايش برگزار مى كردند.
دراين بين نوروز بنا به اصل تازگى بخشيدن به طبيعت و روح انسان همچنان پايدار ماند. گرچه باتوجه به قانون تغيير پديده هاى فرهنگى ، نوروز هم ناگزير نسبت به گذشته با دگرگونى هايى همراه است.
به هرحال در آيين‌هاى باستانى ايران براى هر جشن «خوانى» گسترده مى‌شد كه داراى انواع خوراكى‌ها بود. خوان نوروزى «هفت سين» نام داشت و مى‌بايست از بقيه خوانها رنگين تر باشد.
اين سفره مــعــمـولاً چـندســاعــت مانــده به زمان تـــحويل ســـــال نو آمـــاده بود و بر صفحه اى بلندتر از سطح زمين چيده مى شد. همچنين ميزدپان (MAYZADPAN) به منظور پخش كردن خوراكى‌ها در كنار سفره گماشته مى‌شد. اين خوان نوروزى برپايه عدد مقدس هفت بنا شده بود. توران شهريارى، سخنران جامعه زرتشتى معتقد است: «تقدس عدد هفت از آيين مهر يا ميتراست و به سالهاى دور باز مى گردد. در اين آيين هفت مرحله وجود داشت براى اينكه انسان به مقام عالى و آسمانى برسد. پس عدد هفت از پيش از زرتشت براى انسان عزيز بوده و در آيين هاى مختلف و به نمادهاى گوناگون ديده مى شود، مانند هفت آسمان، هفت دريا، هفت گياه و...» همچنين اسناد تاريخى از برپايى سفره هفت سين به ياد هفت امشاسپندان خبر مى دهند؛ طبق اين اسناد، هفت امشاسپندان مقدس عبارت بودند از:
اهورامزدا(به معنى سرور دانا)، و هومن (انديشه نيك ) ، ارديبهشت (پاكى وراستى )، شهريور (شهريارى آرزو شده با كشور جاودانى )، سپندارمزد (عشق و پارسايى ) ، خرداد (رسايى و كمال ) و امرداد (نگهبان گياهان).
اما در بسيارى از منابع تاريخى آمده است كه «هفت سين»  نخست «هفت شين» بوده و بعدها به اين نام تغيير يافته است.
شمع، شراب ، شيرينى ، شهد (عسل) ، شمشاد، شربت و شقايق يا شاخه نبات، اجزاى تشكيل دهنده سفره هفت شين بودند. برخى ديگر به وجود «هفت چين» در ايران پيش از اسلام اعتقاد دارند. سخنران جامعه زرتشتى در اين باره مى گويد: «در زمان هخامنشيان در نوروز به روى هفت ظرف چينى غذا مى‌گذاشتند كه به آن هفت چين يا هفت چيدنى مى گفتند.

بعدها در زمان ساسانيان هفت شين رسم متداول مردم ايران شد و شمشاد در كنار بقيه شين هاى نوروزى، به نشانه سبزى و جاودانگى برسر سفره قرارگرفت. بعد از سقوط ساسانيان وقتى كه مردم ايران اسلام را پذيرفتند، سعى كردند كه سنت‌ها و آيين‌هاى باستانى خود را هم حفظ كنند.
به همين دليل، چون در دين اسلام «شراب» حرام اعلام شده بود، آنها، خواهر و همزاد شراب را كه »سركه» مى شد انتخاب كردند و اينگونه شين به سين تغيير پيداكرد.»
البته در اين‌باره تعابير مختلفى وجوددارد. چنانچه در كتاب فرورى آمده است: كه در روزگار ساسانيان، قابهاى زيباى منقوش و گرانبها از جنس كانولين، از چين به ايران وارد مى‌شد.  يكى از كالاهاى مهم بازرگانى چين و ايران همين ظرف‌هايى بود كه بعدها به نام كشورى كه از آن آمده بودند «چينى» نام گذارى شد و به گويشى ديگر به شكل سينى و به صورت معرب «سينى» در ايران رواج يافتند. به هرروى خوراكى‌هاى خاصى بر سفره هفت سين مى‌نشينند كه عبارتند از: سيب، سركه، سمنو، سماق، سير، سنجد و سبزى (سبزه)
خوراكى هايى كه به نيت هاى گوناگون انتخاب شده اند:
سمنو: نماد زايش و بارورى گياهان است و از جوانه هاى تازه رسيده گندم تهيه مى شود.

سيب: هم نماد بارورى است و زايش. درگذشته سيب را درخم هاى ويژه اى نگهدارى مى كردند و قبل از نوروز به همديگر هديه مى دادند.

مى گويند كه سيب با زايش هم نسبت دارد، بدين صورت كه اغلب درويشى سيبى را از وسط نصف مى كرد و نيمى از آن را به زن و نيم ديگر را به شوهر مى داد و به اين ترتيب مرد از عقيم بودن و زن از نازايى رها مى شد.

سنجد: نماد عشق و دلباختگى است و از مقدمات اصلى تولدو زايندگى. عده اى عقيده دارند كه بوى برگ و شكوفه درخت سنجد محرك عشق است!

سبزه: نماد شادابى و سرسبزى و نشانگر زندگى بشر و پيوند او با طبيعت است.
درگذشته سبزه ها را به تعداد هفت يا دوازده كه شمار مقدس برج هاست در قاب هاى گرانبها سبز مى كردند. در دوران باستان دركاخ پادشاهان ۲۰ روز پيش ازنوروز دوازده ستون را از خشت خام برمى آوردند و بر هريك از آنها يكى از غلات را مى كاشتند و خوب روييدن هريك را به فال نيك مى گرفتند و برآن بودند كه آن دانه درآن سال پربار خواهدبود. در روز ششم فروردين آنها را مى چيدند و به نشانه بركت و بارورى در تالارها پخش مى كردند.

سماق و سير نماد چاشنى و محرك شادى در زندگى به شمار مى روند. اما غير از اين گياهان و ميوه هاى سفره نشين، خوان نوروزى اجزاى ديگرى هم داشته است: دراين ميان « تخم مرغ» نماد زايش و آفرينش است و نشانه اى از نطفه و نژاد. «آينه» نماد روشنايى است و حتماً بايد در بالاى سفره جاى بگيرد. «آب و ماهى» نشانه بركت در زندگى هستند. ماهى به عنوان نشانه اسفندماه بر سفره گذاشته مى شود.

و «سكه» كه نمادى از امشاسپند شهريور (نگهبان فلزات) است و به نيت بركت و درآمد زياد انتخاب شده است.
شاخه هاى سرو، دانه هاى انار، گل بيدمشك، شير نارنج، نان و پنير، شمعدان و... را هم مى توان جزو اجزاى ديگر سفره هفت سين دانست. «كتاب مقدس» هم يكى از پايه هاى اصلى خوان نوروزى است و براساس آن هرخانواده اى به تناسب مذهب خود، كتاب مقدسى را كه قبول دارد بر سفره مى گذارد.
چنانچه مسلمانان قرآن، زرتشتيان اوستا و كليميان تورات را بر بالاى سفره‌هايشان جاى مى‌دهند. بر سر سفره زرتشتيان دركنار اسپند و سنجد، « آويشن» هم ديده مى شود كه به گفته موبد فيروزگرى خاصيت ضدعفونى كننده و دارويى دارد و به نيت سلامتى و بيشتر به حالت تبريك بر سر سفره گذاشته مى شود.
 
در هرصورت او پيروز است و نامش خجسته است و از نزد خدا مى آيد و خواهان نيك‌بختى است و با تندرستى و گوارايى وارد شده است و سال نو را به همراه آورده است! 

 
 
 
 
 برخیز که می‌رود زمستان
بگشای در سرای بستان
نارنج و بنفشه بر طبق نه
منقل بگذار در شبستان
وین پرده بگوی تا به یک بار
زحمت ببرد ز پیش ایوان
برخیز که باد صبح نوروز
در باغچه می‌کند گل افشان
خاموشی بلبلان مشتاق
در موسم گل ندارد امکان
آواز دهل نهان نماند
در زیر گلیم و عشق پنهان
بوی گل بامداد نوروز
و آواز خوش هزاردستان
بس جامه فروختست و دستار
بس خانه که سوختست و دکان
ما را سر دوست بر کنارست
آنک سر دشمنان و سندان
چشمی که به دوست برکند دوست
بر هم ننهد ز تیرباران
سعدی چو به میوه می‌رسد دست
سهلست جفای بوستانبان

 

با امید سالی خوش ویک رنگی در دوستی و همبستگی

 

...... درود بر روان پاک زرتشت ......

 

روزگار خوشی را در این سال برای شما ارزو مندیم

 

کامران دالوند 

بررسی نامجای خرم آباد

هنگام بررسی نامجای «خرم آباد» به شهرها، روستاها و دهات مختلفی با نام «خرم آباد» برمی خوریم گرچه «خرم آباد» ( مرکز استان لرستان) از همه شناخته شده تر است و عموماً مراد از واژه ی «خرم آباد» همان «خرم آباد» لرستان است، ولی مکان های دیگری نیز با نام «خرم آباد» وجود دارد.

نگارنده پیش تر تنها با نام «خرم آباد» در استان مازندران برخورد نموده بودم و سال گذشته نیز به وبلاگی با نام «روستای خرم آباد» برخوردم که گویا خرم آباد ایشان روستایی از توابع استان مرکزی بود. اما چندی پیش هنگامی که برای جستجوی واژه ای به فرهنگ دهخدا مراجعه نموده بودم اتفاقاً با قطاری از نامجاهای «خرم آباد» در نقاط مختلف ایران برخورد نمودم که به نظر جالب می آمد، در ادامه این نامجاها آمده است.  *

 لازم به ذکر است که واژه ی «خرم آباد» لرستان فارسی شده ی واژه ی لری «خورموه» است، و در بین بومیان لرستان و خرم آباد واژه ی «خرم آباد» کاربرد چندانی ندارد.

 

1- خرم آباد: شهرستان خرم آباد یا منطقه لرستان، یکی از شهرستان های مهم استان ششم کشور ...

2- خرم آباد: نام یکی از دهستان های شهرستان تنکابن و نام مرکز دهستان است...

3- خرم آباد: ده کوچکی است از بخش حومه شهرستان نائین...

4- خرم آباد: دهی است از بخش حومه شهرستان یزد...

5- خرم آباد: دهی است از بخش ابرقوی شهرستان یزد...

6- خرم آباد: ده کوچکی است از دهستان گرکن بخش فلاورجان شهرستان اصفهان...

7- خرم آباد: ده مخروبه ای است از بخش سمیرم بالای شهرستان شهرضا، اصفهان...

8- خرم آباد: ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان...

9- خرم آباد: ده کوچکی است از دهستان سیرج بخش شهداد شهرستان کرمان...

10- خرم آباد: ده کوچکیست از دهستان سیریز بخش زرند شهرستان کرمان...

11- خرم آباد: ده کوچکی است از دهستان حومه باختری رفسنجان...

12- خرم آباد: ده کوچکی است از دهستان کچرستاق بخش مرکزی شهرستان نوشهر...

13- خرم آباد: دهی است از دهستان کاریزنو بالاجام بخش تربت جام شهرستان مشهد...

14- خرم آباد: دهی است از دهستان چناران بخش حومه شهرستان مشهد...

15- خرم آباد: دهی است از دهستان کاریزنو بالاجام بخش تربت جام شهرستان مشهد...

16- خرم آباد: دهی است از دهستان مرکزی بخش قاین شهرستان بیرجند...

17- خرم آباد: دهی است ازدهستان بالاخواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه...

18- خرم آباد: دهی است از دهستان مایوان بخش حومه شهرستان قوچان...

19- خرم آباد: دهی است از دهستان نقاب بخش جغتای شهرستان سبزوار...

20- خرم آباد:دهی است از دهستان رقه بخش بشرویه شهرستان فردوس...

21- خرم آباد: دهی است از دهستان ماروسک بخش سرولایت شهرستان نیشابور...

22- خرم آباد: دهی است از دهستان کنارشهر بخش بردسکن شهرستان کاشمر...

23- خرم آباد: دهی است کوچک از دهستان کربال بخش زرقان شهرستان شیراز...

24- خرم آباد: دهی است از دهستان خسروآباد شهرستان بیجار...

25- خرم آباد: دهی است جزء دهستان رزقچای بخش نوبران شهرستان ساوه...

26- خرم آباد:  نام قریه ای است از قرای ری ؛ (به نقل از : معجم البلدان)

27- خرم آباد بهار: دهی از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد...

28- خرم آباد دینه سر: دهی است از دهستان فریم بخش دودانگه شهرستان ساری...

29- خرم آباد: نام رودیست که از قریه باباکمال وارد نهاوند میشود و تا قریه طایمه جریان دارد...

30- خرم آباد: شهری بوده است در خوزستان که شاپور ذوالاکتاف آنرا بنا کرد؛ (به نقل از شاهنامه)


زبهر اسیران یکی شهر کرد
جـهان را از آن بوم پربهر کرد
کـــجا خرم آباد بد نام شـهر
از آن بـوم خـرم کرا بود بهر

*همه ی موارد به استثنای موارد 30 و 26 از کتاب «فرهنگ جغرافیایی ایران» نقل مضمون شده است

     http://veys.blogfa.com       نقل از ویس کرمی          

زاغه نام شهری است در استان لرستان

 

زاغه لرستان

زاغه نام شهری است در استان لرستان. این شهر مرکز بخش زاغه از توابع شهرستان خرم‌آباد است و در سرشماری ۱۳۷۵ خورشیدی ۳۰۰۴ نفر جمعیت داشتنام این بخش ممکن است به دلیل تولید گندم و ذخیره آن در این محل باشد. همچنین ممکن است نام آن وجود انبار یا قرارگاهی نظامی در آن باشد. گردنه زاغه در این منطقه قرار دارد. زاغه دارای آب و هوایی سرد و کوهستانی است. زاغه بر سر شاهراه تهران - خوزستان در فاصله شهرهای بروجرد تا خرم آباد قرار گرفته‌است.

اهالی زاغه با زبانهای لری و لکی تکلم می‌کنند. جمعیت زاغه حدود ۸۰۰۰ نفر است که بیشتر از دو طایفه بیرانوند و دالوند تشکیل شده‌اند. طبیعت زاغه در حال از بین رفتن است. وجود تپهٔ باستانی در این شهر باعث پر آوازه شدن این شهر در مناطق اطراف شده‌است.

 

زاغه

 

 نام يکي از بخشهاي شهرستان خرم آباد است . اين بخش در خاور شهرستان و محدود است از شمال به بخش چقلوندي از خاور به منطقه بروجرد از باختر به بخش حومه و از جنوب به بخش پاپي . موقعيت طبيعي آن کوهستاني و هواي قسمتي از آن گرمسير و قسمت ديگر معتدل و قسمتي نيز سردسير است . آب آن از سراب هاي ميرک و طويله وفائي شاه و رودخانه کيان و چندين سراب ديگر تامين ميشود و محصول عمده اش غلات و لبنيات است . اين بخش از 4 دهستان و 90 آبادي بشرح زير تشکيل گرديده :
1- دهستان دالوند 30 ده 5900 نفر
2- دهستان سگوند 35 ده 6100نفر
3- دهستان رازان 9 ده 900 نفر
4- دهستان قائدرحمت 16 ده 2700 نفر
ساکنين اين بخش از طوايف دالوند، سگوند،قائدرحمت و رازان ميباشند. (از فرهنگ جغرافيائي ايران ج 6)

 

زاغه دارای چندین تپهای قدیمی  از جمله  تپه روستای نوماله وکلاه فرنگی وده نو ایوانی

وتپه هفت چشمه

که قبلا نوزادان را در ان دفن می کردند تپه کله جو تپه وسط زاغه وتپه رنگرزان

وتپه اسلام اباد (چشمه کیزه) تپهای گور کش چندین  هستند

ناگفته نماند تپهای روستای هفت چشمه  چهار عدد هستند

شرط می بندم  که میراث فرهنگی حتا اسمی از اینها

را نمی داند

غارهای این بخش  هم چندین غار تفریحی  هستند  که یکی از انها  دست کمی از

غار علی صدر همدانندارد که اگر  توجهی می شد  برای استان کلی درامد  دارد 

 این غار در روستای زرین اباد  زاغه هست به نام  گاو میر  در قدیم 

 تعدادی گاو  گویادر این غار گم می شود  ودیگر  بیرون نم ایند

به همین دلیل این اسم را بر او گذاشته اند

غار قارین  که زمان شاه امریکایها 

سال ۱۳۵۸ از ان طلا استخراج می کردند

غار یار علی یک غارناشناخته است در بین روستاری باغ پشم ویارعلی

یکی ازبزرگترین سد های ایران به نام سد ایوشان که حدود هفت سال هست 

شروع شده و حدود ۳یا۴سال دیگربه  اتمام  می رسد

این سد نصف کشاورزی این شهر

از نظر اب شرب وکشاورزی  تامین خواهد کرد

اگر مسئولین تصمیم درستی در قبال این همه چشم انداز  بگیرند

زاغه شهر بزرگی خواهد شد بدون هیچ کمکی ازطرف  دولت

 بهترین زمینهای کشاورزی را داراست  مردمی باسواد وبا شعور بالا دارد

دامداری ودامپروری این شهر کوچک با دیگر استانها رقابت می کند

دربهار برای دامداران کوهای ان بهترین چراگاه در ایران است

اگر از جنگلهای بلوط رازان وگورکش وقارین مواظبت شود

طی سه یا پنج سال  میتواند میوه بلوط وچوب ان را صادر کند

چرا  از نعمت های  زیادی که در این شهر کوچک هست

 به درستی استفاده نمی شود 

 

به راستی میراث فرهنگی لرستان چکار انجام میدهد

چند سال پیش اداره راه  برای پرکردن چالها تپه ای به نام مخلته در

بین روستای پل هرو ونواله را

بار کامیونها کرد وبرد شخص پدرم شاهد این ماجرا بوده

چنین کاری درست هست در حق این مردم مظلوم

تپه رنگرزان وپاتپه ونوماله  هرساله چندین تن از خاکش صرف کاهگل میشود

تخریب  قبرهای قدیم در گورکش  به وسیله

قاچاق فروشان زیرخاکی  

زاغه دارای امزشگاهای خوب نیست درصورتی که باسوادان بسیار دارد

درارای یک زمین درست ورزشی نیست بعداز انقلاب اسلامی دولت یک شهرک صنعتی

در روستای کله جو درست کرده ان هم یک  کارگر بومی ندارد بجز نگهبانان ان شرکت ودر

حال تعطیل هست  بخش زاغه دارای مردم صدرصد شیعه  وباسواد با فرهنگ وطن دوست

با امار شهیدانش خود پیداست  ولی نمیدانم چرا دولت به حال این مردم فکری نمیکند

درصد بیکاری جوانان این شهر  بیش از حد است 

درصورتی که این شهر وکل بخش احتیاج به معلم مهندس کارمند وکارگر

غیر بومی ندارد

کمتر خانه ای هست که یک یا دو لیسانس بیکار نداشته باشد

امیدواریم که  هرچه زودتر دولت  فکری به حال  این مردم بکند

وجوانان این دیار را از کارگری ازاد در شهرهای دور ونزدیک   نجات دهد

گردنه زاغه بخشی از جاده خرم‌آباد به بروجرد است که در منطقهٔ کوهستانی

زاغه قرار گرفته‌است این گردنه به همراه گردنه‌های رازان و زالیان سه محور کوهستانی عمده استان لرستان هستند که بر سر شاهراه سراسری تهران به خوزستان قرار گرفته‌اند.

در جغرافیای غرب ایران ص ۲۹ آمده: پونه‌کوه و دریاکوه ارتفاعاتشان کمتر از کوه «چهل نابالغان و گروکوه» است و جاده‌هائی به ارتفاع ۲۶۹۰ متر پس از عبور از بروجرد از آنها عبور کرده و به خرم آباد وصل می‌شود مانند گردنه زاغه در جنوب اشتران کوه و قلیان کوه موازی با آن واقع شده‌است

قایدرحمت، دهستانی است از توابع بخش زاغه

 

جمعیت قائدرحمت  ۷.۳۸۱

گردنه رازان بخشی از جاده بروجرد به خرم آباد است که در بخش زاغه قرار دارد. نام این گردنه برگرفته از روستای رازان در کناره آن است. این گردنه در زمستانها برفگیر است و در بارشهای سنگین برف بسته می‌شود. تلمبه خانه رازان در این منطقه قرار دارد

                                       رازان، دهستانی است از توابع بخش زاغه

جمعیت

براساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۳٬۱۰۲ نفر (۶۹۴ خانوار) بوده‌است 

 

روستاهای بخش زاغه ، دهستان رازان

 

  • رنگ رزان سفلی                                        
  • صفرآباد
  • آب کت
  • رازان
  • سرگرفته
  • عسگرآباد
  • مله سرخه
  • میراحمدی
  • باغ پشم
  • عیوشان سیل
  • یارعلی
  • تاجوی سفلی
  • تاجوی علیا
  • جونو
  • قلعه جهانبخش
  • دهنو
  • سیل کبود
  • شاه قلی
  • علی آباد پرسانه
  • قلعه حاجی رحمت اله
  • قلعه علی
  • کبودلر
  • قلعه آسا
  • میراحمدی
  • غیبی
  • باده
  • ده سفید سفلی
  • ده سفید علیا
  • ده سفید وسطی
  • زردآباد
  • شیرخانی
  • کولاگه
  • گرم آبله علیا
  • گرم ابله سفلی
  • خره سیاه
  • دانگی اکبرآباد
  • کوامینه
  • گیرچان
  • میان گران
  • میل میلک
  • فره کش سفلی
  • فره کش علیا (سیدان)
  • امیرآباد
  • تقی آباد
  • جمشید آباد حیدر
  • جمشید آباد میرزا
  • ریگ سفید
  • سرآب کیان
  • سیرک
  • فتح آّباد
  • کیان
  • محمدآباد
  • ملک آباد
  • هادی آباد                                                 

 

روستاهای بخش زاغه ، دهستان قائدرحمت

  • چکه سیاه (قلعه هادی)
  • کی کمدر
  • ایناتان
  • باغ
  • خاجتان
  • علی آباد
  • بگ رضا
  • ایوشان گلستان
  • قبررمضان
  • قلعه دوستی
  • اسلام آباد سفلی
  • اسلام آباد علیا
  • ایوانی
  • ده نو
  • زرین آباد
  • گاومیر
  • نوماله
  • هفت چشمه
  • گل دره
  • اسلام آباد علیا
  • چغلوند رود سفلی
  • تلمبه خانه رازان
  • نوماله سفلی
  • خاج دره
  • خلیلان سفلی
  • خلیلان علیا
  • رنگرزان وسطی
  • پل هرو (سیاه گوشی)
  • کله جوب
  • یبد گیجه
  • خرسدر
  • خرسدر دره دیمه
  • دره عباس
  • دولیسکان سفلی
  • دولیسکان علیا
  • سرتنگ بیدگیجه
  • سیل رضا
  • کله جوب سفلی
  • سیل کریم
  • یک برجی
  • دولیسکان وسطی

این مناظرزیبا را در وب لرنا ببینید

لرنا

غار کلماکره لرستان

غار کلماکرن لرستان

یکی از گنجهای بی نظیر لرستان

 

lor1.jpg 

 

غار کَلْماکَره یک غار با اهمیت تاریخی در استان لرستان 

در غرب ایران است. این غار در شهرستان پلدختر واقع شده است

در غار کلماکره آثار زیادی از ایران باستان به دست آمد که به دلیل بی تدبیری مسولان همگی از کشور خارج گردید. کاسه‌های ماهی بادامی این غار بسیار معروف می‌باشد.ریتون‌های بسیار نفیسی از این خزانه ایران باستان به خارج از کشور قاچاق شد. گفته می‌شود که این خزانه یکی از مهم‌ترین خزائن دولتهای ایران باستان مثل ساسانیان بوده است.

معنی واژه کلماکره به زبان محلی به معنی جایگاه بز (کل کوهی) و انجیر است.

 

یافته های غار        

تعداد زیادی اشیا نفیس با قدمت تاریخی فراوان در کاوشهای غیر مجاز از این غار به دست آمده اند که در موزه های اروپایی مانند لوور و موزه بریتانیا و نیز آمریکایی مانند موزه متروپولیتن نیویورک نگهداری می شوند. این اشياء شامل پیکره ها، بشقاب‌ها و تکوک‌های نفیس هستند. در سالهای اخیر، برخی از اشیای دزدیده، توسط نیروهای اطلاعاتی کشف شده و در اختیار سازمان میراث فرهنگی کشور قرار گرفته اند. این اشیا در موزه ایران باستان در تهران و نیز در موزه قلعه فلک الافلاک در خرم آباد نگه داری می شوند

                   كليك براي مشاهده عكس اندزه كامل

                 کل کوهی                                          ماسک طلایی

لری، فرهنگی ناشناخته

لری، فرهنگی ناشناخته

هرچند که آداب و رسوم ، هنر، لباس و سایر خصایص فرهنگ قومی ، می توانند قسمتی از مشخصه های هویت یک ملت باشند را حفظ کنند، اما این زبان است که زمینه ساز حفظ و تداوم یا حتی ایجاد ملتی باشد.

اگر امروز معدود اندیشمندان و لُرپژوهان در پی رهیافتی به ماهیتی ساختاری جامعه لُر و خصایص  فرهنگی گذشته و امروز آن هستند، باید برای دستیابی به مطالبی اندک در لابلای کتابها و جزوات سیاحان و مستشاران غربی به کنکاش بپردازند و در صدد جمع آوری و شناخت هویت لر ها اقدام نمایند.

گذشتگان ملت لر، همیشه سعی در حفظ روایات و داستان ها ، وقایع و رویدادهای سرزمینی و قبیله ای خود به شکل سینه به سینه بوده اند، اما بدلیل عدم وجود نگارش در سده های گذشته ، تاریخ، اندیشه و هویت این مردم در گرته ای از غبار پوشیده شده و فقط با ژرف نگری و تحمل و تعمق در نوشته های پراکنده دیگران می توان دریچه ای برآن گشود. اگر امروزه به دلیل عدم آگاهی از همبستگی فرهنگی و ملی لرها می بایست در مناطق مختلف آن به دنبال تشابهات زبانی و قومی باشیم فقط به خاطر فقر فرهنگ غیر مکتوب ماست. در این مورد میتوان بر جمله ی «لرد کروزن» استناد کرد که:

« لُـرها معمای تاریخند!»

ضعف در نگارش فرهنگ ملی ما براستی ضعف در نگارش فرهنگ سیاسی ، اقتصادی، اجتماعی، هنری و غیره ی این ملت است ؛ پس برماست که در مکتوب نمودن فرهنگ خود بکوشیم. مکتوب نمودن فرهنگ لری قطعاً منجر به توسعه و پیشرفت هنر، ادبیات، مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و در یک کلام باور کردن اندیشه ی جمعی لرهاست. و چون لرستان تنها یک استان نیست بارور نمودن اندیشه ی جمعی بارور نمودن اندیشه ی یک ملت است؛ ملتی به نام لُر

زبان مادري لرستان در حال نابودي

زبان مادري رو به فراموشي

  باسلام
امروزه خیلی از جوانان که  به تازگی زندگی را شروع  می کنند  وداری فرزند می شوند  اولین کاری که میکنند با زبان فارسی با کودک خود حرف
می زنند وقتی از ایشان می پرسی در جواب می گویند  برای اینده کودک بهتره  که به زبان  فارسی  اشنا باشد  بله ولی مگر این همه بزرگ که لرستان  داشته  این همه عالم  قبلا با زبان فارسی  حرف می زدند  ایا می دانید که شما جه ضربع به فرزند خود می زنید من خودم به دلیل اینکه مادرم فارس بوده  زبان لری را خوب نمی دانم  و بسیار ناراحت هستم که جرا  از میراث وفرهنگ خودم دور ماندم

زبان، پديده‌اي منحصربه‌فرد است كه روند تكامل انسان در جامعه توسط آن به نسل‌هاي بعد منتقل مي‌‌شود. اگر زبان از جامعه انساني گرفته شود، چرخه اجتماعي از حركت مي‌‌ايستد.زبان مادري در واقع بنياني است كه اغلب انسان‌ها از لحظه‌اي كه اولين نفس‌ها را مي‌‌كشند، شخصيت خود را بر مبناي آن پايه‌ريزي مي‌‌كنند. زبان چيزي است كه در تمام طول حيات با انسان همراه است و زبان مادري مكتبي است براي احترام به خود، تاريخ و فرهنگ.هيچ زباني فاقد تاريخ نيست. پيوند بين زبان مادري و چند زباني، به عنوان شعار روز جهاني زبان مادري در سال 2007 انتخاب شده است. با وجود اقدامات بهينه‌اي كه در بعضي از نقاط دنيا صورت گرفته، امروزه چند زبانگي بيش از آن‌كه يك واقعيت باشد، يك ايده‌آل است.برنامه امسال روز جهاني زبان مادري يونسكو به تدوين راهبردهاي زباني ملي و منطقه‌اي با هدف ساختن محيطي سازگار براي تمام زبان‌هاي دنيا بود. اين سازمان سيستم آموزشي چند زبانه (استفاده از زبان مادري در امر آموزش) را رمز پايداري زبان‌هاي مادري دانسته و استفاده از اين سيستم را به كليه كشورهاي چند زبانه توصيه كرد.

زبان مادري در ايران
احترام به زبان مادري و حق آموزش آن در قوانين و مقررات ايران جزو بديهيات و مسلمات حقوق ايران به شمار مي‌‌آيد به طوري كه قسمت اخير اصل پانزده قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران به طور كاملا شفاف و صريح در اين خصوص آوردخ است: «استفاده از زبان‌هاي محلي و قومي در مطبوعات و رسانه‌هاي گروهي و تدريس ادبيات آنها در مدارس در كنار زبان فارسي آزاد است.» همچنين اصول 19، 22 و 23 اين قانون با اشاره به برابري و هرگونه عدم تبعيض اجتماعي، فرهنگي و غيره به نوعي ديگر اين حق مسلم بشري را مورد شناسايي قرار داده است.

زبان مادري لرستان در حال نابودي
ما، زبان مادري را از پدر، مادر و نزديكان‌مان فرامي‌گيريم. براساس تحقيقات به عمل آمده هر انسان از دوران جنيني با زبان مادري آشنا شده و بعد از تولد، به هنگام شنيدن اين زبان عكس‌العمل نشان داده و بدان گوش فرا مي‌‌دهد. در طول زمان هر انساني با زبان مادري خود آشنا شده و آن را تكرار مي كند.مردم جهان تقريبا به شش هزار زبان گوناگون گفتگو مي‌‌كنند كه هركدام به عنوان خزينه فرهنگي ملتشان محسوب مي‌‌شود اما بنا به دلايل تاريخي يا محروميت‌هاي اجتماعي و سياسي مختلف، بسياري از اين زبان‌ها در معرض نابودي قرار گرفته‌اند.
طبق اعلام سازمان ملل از بين بيش از هفت هزار زبان موجود در جهان، بيش از سه هزار و پانصد زبان در شرف نابودي و فراموشي هستند.از اين رو يونسكو از دولت‌ها، سازمان‌هاي  وابسته به سازمان ملل، نهادهاي حقوقي و اجتماعي و سازمان‌هاي فرهنگي و انجمن‌هاي علمي خواست تا با تلاش خود تمامي زبان‌هاي جهان به ويژه‌ آنهايي را كه در معرض نابودي هستند، حفظ كنند.

                                                قافله بار ائ کنه دلم وه بارس                                 چي بارئ سر دلم گرت و غوارس
قافله بار ائ کنه زه شا خراسو                              دلم چي چاله تشي منده وه جاسو
تش سئري وه دلم زئدي و رهدي                        مر ودي بي سي تشئ ويدي و رهدي
زه گتند تا دشت اؤ بيد تا عقيلي                               همه جا سؤز اويده سؤزه قصيلي
همه جا سؤز اويده غير زه دل مهُ                              ائ گره نه کي گُشه زه مشکل مه
زه گتند زدوم وه در تا شيخ سليمو                               تا قيامت يادمه  او عهد و پيمو
زه گتند زدم وه در تا پل پرزين                                       پره لام گل باوينه پره دلم خين
زه گتند زيدوم وه در دينداته گردم                                    تهُ گل سُر مني  مه خار زردم
آ
سمو اؤرئ گره زه قيل سياتر                                     شؤ و روز تي ره تنم وا ائ تيا تر
بخت تو چي رخت ته سؤزه قصيلي                         بخت مه چي رخت مه سيا و نيلي
وا کتوه حافظم گردمه فالئ                                    دشمنت بينا چه فالي و چه حالي 

ما کسانی داریم که زحمات زیاد ی برای  زنده نگه داشتن زبان لری  می کشند

مثل اقایان ابراهیم خدائی   و    ویس کرمی   اگر از ایشان وامثال همایت شود

  ودلگرمی داشته باشند می توانند برای مردم لرستان   بسیار مفید باشند  

 

برای دیدن  فارسی سبک لرستان
به راهنمائی  ابراهیم  خدائی  به  دنباله موضوع توجه فرمائید
 
ابراهیم خدائی
 فارسی سبک لرستانی

                                                                               

ادامه نوشته

موسیقی آوازی لرستان

 

موسیقی آوازی لرستان

كنكاش در وقايع گذشته بر مردم لرستان و سيري در ژرفاژرف سرگذشت فرهنگي و تاريخي آن، در گرو بررسي موشكافانه در چهره‌هاي ناشناخته زندگاني نياكان سخت‌كوش اين مرز و بوم است.
نياكاني كه با طبيعت و سرشت گيتي، انس و الفتي ژرف و با پديده‌هاي پيرامون خويش پيوندي ناگسستي داشتند و در برخورد با مشكلات، با تبيين پديده‌هاي ناشناخته، تجليات ذهني را به گونه‌هاي مختلف بر پردة زندگاني، نقشي آشكار و جاويد مي‌زدند.

 

نمونه‌هايي از اشعار لالايي:

اي سيقه توخاليا گوشه لوت بام
وسيقه پرخاشيا ور خواوت بام
اي روله نگرو روله نگرو روله نگرو
هالا لاي لاي هالالاي لاي
هان فداي تبخالهاي گوشة لبت شوم،
فداي پرخاشگريهاي هنگام خوابت شوم،
فرزندم گريه مكن گريه مكن گريه مكن،
ها لالاي لاي هالالاي لاي
لالايي سيت بكم تا خواوت بيا
چشيات د خواوبوآ بوت بيا
لالايي برايت بخوانم تا خوابت ببرد،
چشمانت در خواب رود و پدرت بيايد.


پي‌نوشت:

1. در ميان ل‍ُرزبانان به كسي كه مشخصاً آواز مويه مي‌خواند، سرمويه‌خوان مي‌گويند.
2. كوه‌چر به چراندن گله و رمه در كوه و دشت منسوب است.
3. ساكنين مناطق شمال و شمال غرب لرستان.

 موضوع کامل را لطفا در ادامه  نگاه کنید

ادامه نوشته

لر در یک نگاه

 

خلاصه تعریف لر

لُر نام قومی ایرانی است که‌ در غرب و جنوب غربی کشور ایران زندگی می‌کنند. زبان این قوم لری است. زبان لری مانند فارسی از شاخه زبان‌های ایرانی جنوب غربی است و از نزدیک‌ترین زبان‌ها به فارسی به شمار می‌آید. در توضیح زبان لری باید افزود که تشابه این زبان با زبان فارسی تا حدی است که اگر چه دیگر مردمان ایران لرها را دارای زبانی خاص می‌دانند اما لرها زبان خود را گویشی از فارسی به شمار می‌آورند.

ویژگی‌های زبان لری نشان می‌دهد که ایرانی‌زبان شدن منطقه کنونی لرستان در تاریخ باستان از سوی ناحیه پارس صورت گرفته و نه از سوی ناحیه ماد.[۱]

 

 زیربخش‌ها

قوم لر دارای تقسیم بندی‌های زیادی است که در مهم‌ترین و کلی‌ترین تقسیم‌بندی به دو شاخه لر بزرگ و لر کوچک تقسیم می‌شوند. لر بزرگ بیشتر در استان کهگیلویه و بویراحمد و فارس، بوشهر، چهارمحال و بختیاری، قسمتی از اصفهان، قسمتی از خوزستان، و قسمت کوچکی از لرستان زندگی می‌کنند؛ اما لر کوچک در لرستان و پشت کوه (ایلام)، بخشی از جنوب کرمانشاه و نیز استان همدان و شهرستان اندیمشک از استان خوزستان زندگی می‌کنند.

لرستان کوچک به دو منطقه پیشکوه (استان لرستان) امروزی و پشتکوه (استان ایلام) امروزی تقسیم می‌شود. لربزرگ، به دو شاخه «بختیاری و لرهای کهگیلویه و بویراحمد» یا بطور کلی لرهای «سربند» و «لرستان جنوبی» یا لرهای «زیربند» تقسیم می‌شود.

لر بزرگ که بخش عمده قوم لر هستند دارای تقسیم‌بندی‌های گوناگونی بوده‌است. ولی مهم‌ترین و کلی‌ترین تقسیم‌بندی این قوم به نام ایل‌های آن است. لر بزرگ شامل ایل‌های زیر است:

  • بختیاری: بزرگ‌ترین ایل لر که خود شامل ایل‌های بزرگی چون ایل بهمئی می‌باشد
  • بویراحمد
  • ممسنی: ایل ممسنی سومین ایل بزرگ قوم لر محسوب می‌شودمحل سکونت انها شهرستان ممسنی واقع در استان فارس می‌باشد و از طوایف رستم، بکش جاوید و دشمن زیاری تشکیل شده وقبر جد بزرگ کوروش هخامنشی در این منطقه قرار دارد.
  • طیبی
  • چرام
  • لیراوی
  • ایل نابود شده نویی که برخی از بازماندگانشان در ایل بویراحمد و لیراوی ادغام شده‌اند و اینک تنها نامی از این ایل باقی مانده‌است.

می‌دانیم که در ایران باستان سه قوم ماد و پارس و پارت زندگی می‌کردند که برخی قوم لر را از قوم پارس و برخی نیز آنها رااز قوم ماد می‌دانند ولی اکثر زبان‌شناسانی که در مورد زبان این مردم پژوهش کرده‌اند آنها را پارس می‌دانند.

انواع گویش‌های بختیاری لرستان

انواع گویش‌های بختیاری

گویش بختیاری مانند اکثر گویش‌های دیگر کشورمان لهجه‌های متعدد دارد که به طور کلی از نظر جغرافیایی می‌توان آن را به چهار نوع گویش تقسیم نمود :

اول: منطقۀ شرقی که قسمتی از دنبالۀ رودخانۀ کارون را شامل می‌شود و همسایۀ کوه گیلویه و بویر احمد است و طبعاً از گویش بویر احمدی تأثیر پذیری داشته است. مثلاً تمام بختیاری‌ها به «شما» می‌گویند «ایسا» (isA) اما در آن منطقه بر اساس گویش بویر احمد می‌گویند «ایشا» (ishA)

دوم: منطقۀ جنوبی که بیشتر طایفۀ مکوندی را در بر می‌گیرد و از رود زرد تا رامهرمز و هفتکل است و تحت تأثیر گویش طایفۀ بهمئی قرار گرفته است .

سوم: منطقه چهار لنگ که از فریدن تا دورود را شامل می‌شود. اگرچه در این منطقه تأثیر پذیری صورت نگرفته است اما در بعضی واژه‌ها فطرتاً و از روزگار دراز این تفاوت وجود داشته است. مثلاً به عمو می‌گویند تتا در حالی که در مناطق دیگر به عمو می‌گویند تاته

چهارم: بختیاری میانی که شامل کلیۀ هفت لنگ(که از الیگودرز شروع و تا مناطق جنوبی ادامه دارد) و قسمتی از چهار لنگ کیان ارثی است. گویش حالت اصلی خودش را داشته و روان و یک‌دست است و اختلاط با واژه‌های بیگانه کمتر در آن صورت گرفته است .

 حروف ویژه در گویش بختیاری

در بختیاری حروفی وجود دارد که در فارسی رایج تلفظ نمی‌شوند. شاید آن‌ها بازماندگان فارسی پهلوی باشند.

ذال معجم: حرف «د» وقتی که پس از a ،A ،o ،i ،e ،y بیاید به گونه‌ای دیگر تلفظ می‌شود («A» را «آ» فرض کنيد و «a» را «فتحه») تلفظ به این طورت است که قسمت زیرین نوک زبان با دندانهای پیش فک زیرین مماس شده اما با دندانهای پیش فک بالا تماس بسیار نامحسوس است. اما «د» پس از صامت‌ها به همان صورت معمول تلفظ می‌شود .

هاء میان تهی: گونه‌ای «هـ» است که با تلفظی نرمتر از «هـ» تلفظ می‌شود. مانند پهل (pohl) به معنی پُل

واو غنه: کلمۀ «نو» در فارسی رایج تقریباً با واو غنه تلفظ می‌شود. در گویش بختیاری برخی کلمات با این واو تلفظ می‌شوند. مثل nّon (یعنی نان)

 ضمایر

ضمایر شخصی منفصل:

مو (mo) ... من

تو (to) ... تو

هو (Ho) ... او/آن

ایما (imA) ... ما

ایسا (isA) ... شما

هونو/اونو (ono/hono) ... آنها

-

ضمایر ملکی متصل:

اُم (om-) تَوَرُم (tavarom) تبرم (تبر من)

اِت (et-) تَوَر ِت (tavaret) تبرت

اِس (es-) تَوَر ِس (tavares) تبرش

اِمون (emun-) تَوَر ِمون (tavaremun) تبرمان

اِتون (etun-) تَوَر ِتون (tavaretun) تبرتان

اِسون (esun-) تَوَر ِ سون (tavaresun) تبرشان

اسامی مختوم به مصوت هنگام گرفتن ضمیر ملکی متصل تنها m یا t یا s یا mun یا tun و یا sun می‌گیرد. مثل :

دام (dAm) مادرم

داسون (dasun) مادرشان

-

ضمایر اشاره:

یو (yo) این

هو (ho) آن

یونو (yono) اینها

هونو (hono) آنها

زمان افعال

مضارع اخباری:

شناسه + بن مضارع + -e

مثلاً خَردَن (xardan) به معنی خوردن بن مضارعش «خور» (xor) است:

می‌خورم: اِخورُم (exorom)

می‌خوری: اِخوری (exori)

می‌خورد: اِخوره (exore)

می‌خوریم: اِخوریم (exorim)

می‌خورید: اِخورین (exorin)

می‌خورند: اِخور ِن (exoren)

-

مضارع التزامی: دستور ساختش مثل فارسی است

ماضی مطلق: دستور ساختش مثل فارسی است (شناسه + بن ماضی)

ماضی استمراری: شناسه + بن ماضی + -e

مثل: اِخَردُم (exardom) می‌خوردم

-

ماضی نقلی: e- + ماضی مطلق

خورده‌ام: خَردُمِه (xardome)

خورده‌ای: خَردیه (xardiye)

خورده است: خَردِه (xarde)

خورده‌ایم: خَرديمِه (xardime)

خورده‌اید: خَردينِه (xardine)

خورده‌اند: خَردِنِه (xardene)

-

ماضی بعید: مثل فارسی است فقط به جای «بود» از «بید» استفاده می‌شود. مثلاً :

خورده بودند = خَردِه بيدِن (xarde biden)

-

آینده: برای بیان زمان آینده معمولاً همان مضارع اخباری به کار می‌رود

نفی مضارع اخباری:

نمی‌خورم: نیخورُم (nixorom)

نمی‌گویم: نيگُم (nigom)

بازیهای مخصوص مردان لرستان

بازیهای محلی:

  • بازیهای مخصوص مردان – پسران
  • ۱. دال پلون
  • ۲. کلاو رونگی
  • ۳. کرون
  • ۴. زرمشتکی
  • 5.جوزو
  • 6. کوشک
  • 7.چال پشکلی
  • 8.قووه
  • 9.کمربن بازی
  • 10.لینگرو
  • 11.زورو
  • 12.اله چو
  • 13.چو زر
  • 14.هیلو
  • 15.گلو ماه
  • 14.گرزو